شگفتا نام زیبایت
بزرگم کرده نام تو شگفتا نام زیبایت
گرفته در دل و جانم بنازم داغ گیرایت
اگر هر دم بمیرم در میان روضه های تو
دمادم زنده خواهم شد به امداد مسیحایت
چه رازی هست در دیدار تو ای یوسف زهرا
که بینا میکند یعقوب را ذوق تماشایت
بخوان قرآنِ بیشیرازه آیات عجیبت را
هنوز از نیزه میآید به گوش آوای زیبایت
چه از سمّ ستوران رفته بر آن جان روحانی
چه حالی رفته بر زینب، فدای قدّ و بالایت
مگر قدری بگیرد تشنگی را از لب اصغر
دمادم میچکد آب حیات از مشک سقایت
چه اکسیری به عرش تشنه پاشیدی؟ چه خونی را؟
که تا صبح قیامت حل نخواهد شد معمایت
بر آمد دود آه عاشقان از خیمه های تو
ولی ای داغ اعظم کی توان دادن تسلّایت؟
سربلندم تا هوای کربلایت در سر است
باتوأم ای جان عالم باتوبودن محشر است
مثل قاسم ها برایت تکه تکه می شویم
در هوایت جان سپردن از عسل شیرین تر است
شاعر: میلاد عرفان پور
گرفته در دل و جانم بنازم داغ گیرایت
اگر هر دم بمیرم در میان روضه های تو
دمادم زنده خواهم شد به امداد مسیحایت
چه رازی هست در دیدار تو ای یوسف زهرا
که بینا میکند یعقوب را ذوق تماشایت
بخوان قرآنِ بیشیرازه آیات عجیبت را
هنوز از نیزه میآید به گوش آوای زیبایت
چه از سمّ ستوران رفته بر آن جان روحانی
چه حالی رفته بر زینب، فدای قدّ و بالایت
مگر قدری بگیرد تشنگی را از لب اصغر
دمادم میچکد آب حیات از مشک سقایت
چه اکسیری به عرش تشنه پاشیدی؟ چه خونی را؟
که تا صبح قیامت حل نخواهد شد معمایت
بر آمد دود آه عاشقان از خیمه های تو
ولی ای داغ اعظم کی توان دادن تسلّایت؟
سربلندم تا هوای کربلایت در سر است
باتوأم ای جان عالم باتوبودن محشر است
مثل قاسم ها برایت تکه تکه می شویم
در هوایت جان سپردن از عسل شیرین تر است
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات