تازه شروع میشه غم زینب
گریهکنا! یه شب دیگه، امام حسین مهمون ماست
فردا سر امام ما، این موقعها رو نیزههاست
بمیرم، چه تنهاست
گریه کنا! قبول حق، ده شب عزاداریاتون
شما میرید به خونه و، زینب میمونه نیمهجون
میون، بیابون
تازه شروع میشه غم زینب
شروع میشه محرم زینب
امون از اون قد خم زینب
شما میرید به خونه ها ای وای
زینب و تازیونهها ای وای
کبودیِ رو گونهها ای وای
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
دارم تصور میکنم، این ماجرا عوض بشه
سری نره رو نیزهها، تقدیر ما عوض بشه
خدایا، کمک کن
خدا خودت یه کاری کن، که فردا بارون بباره
دیگه نیازی نباشه، عمو بخواد آب بیاره
خدایا، کمک کن
چی میشه شرمنده نشه سقا
عمو که رفت زودی بیاد اینجا
خیره نشه کسی به سوی ما
چی میشه مشکا پر بشه از آب
چی میشه که اصغر بشه سیراب
الهی که رباب نشه بی تاب
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
دارم تصور میکنم، تموم بشه غصه و آه
نبُـرّه اون خنجر کُند، شمر نره توو قتلگاه
خدایا، کمک کن
دارم تصور میکنم، هیشکی نبینه اشکامو
نتونه هیچ غارتگری، بدزده گوشوارههامو
خدایا، کمک کن
برگرده کاش معجری که رفته
برگرده انگشتری که رفته
عموی آب آوری که رفته
الهی که نریم به سوی شام
سنگی نیاد رو سرِ ما از بام
چوب نزنن به دندون بابام
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
شاعر: رضا یزدانی
نغمهپرداز: مهدی زنگنه
فردا سر امام ما، این موقعها رو نیزههاست
بمیرم، چه تنهاست
گریه کنا! قبول حق، ده شب عزاداریاتون
شما میرید به خونه و، زینب میمونه نیمهجون
میون، بیابون
تازه شروع میشه غم زینب
شروع میشه محرم زینب
امون از اون قد خم زینب
شما میرید به خونه ها ای وای
زینب و تازیونهها ای وای
کبودیِ رو گونهها ای وای
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
دارم تصور میکنم، این ماجرا عوض بشه
سری نره رو نیزهها، تقدیر ما عوض بشه
خدایا، کمک کن
خدا خودت یه کاری کن، که فردا بارون بباره
دیگه نیازی نباشه، عمو بخواد آب بیاره
خدایا، کمک کن
چی میشه شرمنده نشه سقا
عمو که رفت زودی بیاد اینجا
خیره نشه کسی به سوی ما
چی میشه مشکا پر بشه از آب
چی میشه که اصغر بشه سیراب
الهی که رباب نشه بی تاب
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
دارم تصور میکنم، تموم بشه غصه و آه
نبُـرّه اون خنجر کُند، شمر نره توو قتلگاه
خدایا، کمک کن
دارم تصور میکنم، هیشکی نبینه اشکامو
نتونه هیچ غارتگری، بدزده گوشوارههامو
خدایا، کمک کن
برگرده کاش معجری که رفته
برگرده انگشتری که رفته
عموی آب آوری که رفته
الهی که نریم به سوی شام
سنگی نیاد رو سرِ ما از بام
چوب نزنن به دندون بابام
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
شاعر: رضا یزدانی
نغمهپرداز: مهدی زنگنه
نظرات