شاخه ارغوان من
آن دل که حرامیان شکستند، آیینهی من بود
آن شعله نه بر در و نه دیوار، در سینهی من بود
دیدم، دیدم
بین در و دیوار
آن شاخهی ارغوان من، جان من و جهان من
مانده میان شعله ها ... آه
دیدم، دیدم
با دیدهی خونبار
یک شاخه یاس و بار غم، سرو جوان و قد خم
سیلی ابر و صورت ماه
زهرا، زهرا، شد روز علی چُنان شب تار
زهرا زهرا، راهی شده ای خدانگهدار
دیگر شب من سحر ندارد، بی رؤیت رویت
چشمم چه کند اگر نبارد، در حسرت رویت
ای کاش، ای کاش
می ماندی و می ماند
روی سر بچه هایمان، سایهی ماه مهربان
سایهی مادرانهی تو
ای کاش، ای کاش
لبخند تو می ماند
در خانهی سادهی علی، قسمت ما شده ولی
تربت بی نشانهی تو
زهرا، زهرا، شد روز علی چُنان شب تار
زهرا زهرا، راهی شده ای خدانگهدار
شاعر: محمدمهدی سیار
نغمه پرداز: اکبر شیخی
آن شعله نه بر در و نه دیوار، در سینهی من بود
دیدم، دیدم
بین در و دیوار
آن شاخهی ارغوان من، جان من و جهان من
مانده میان شعله ها ... آه
دیدم، دیدم
با دیدهی خونبار
یک شاخه یاس و بار غم، سرو جوان و قد خم
سیلی ابر و صورت ماه
زهرا، زهرا، شد روز علی چُنان شب تار
زهرا زهرا، راهی شده ای خدانگهدار
دیگر شب من سحر ندارد، بی رؤیت رویت
چشمم چه کند اگر نبارد، در حسرت رویت
ای کاش، ای کاش
می ماندی و می ماند
روی سر بچه هایمان، سایهی ماه مهربان
سایهی مادرانهی تو
ای کاش، ای کاش
لبخند تو می ماند
در خانهی سادهی علی، قسمت ما شده ولی
تربت بی نشانهی تو
زهرا، زهرا، شد روز علی چُنان شب تار
زهرا زهرا، راهی شده ای خدانگهدار
شاعر: محمدمهدی سیار
نغمه پرداز: اکبر شیخی
نظرات