گفتن علی رو میبرن، دیدم و حاشا کردم
خونه ت رو آتیش میزدن، فقط تماشا کردم
گفتن علی رو میبرن، دیدم و حاشا کردم
چقدر در خونه ما رو می زدی
منِ نمک نشناس، نیومدم یاریت
با پهلوی شکسته حتی اومدی
گفتی علی تنهاس، نیومدم یاریت
ببخش مادر، منو ببخش مادر
من سینه زنو ببخش مادر
ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر
منو ببخش مادر
اینکه تو افتادی رو خاک، چقدر دلم رو سوزوند
گریه میکردم واسه تو، چشمام به اون در میموند
چقدر میگفتی که کجاس غیرتتون
بهت زدن سیلی، جلو چشِ حیدر
ببخش اگه نشد بهت کمک کنم
هی زیر لب گفتم، چی میکشه حیدر
ببخش مادر، منو ببخش مادر
من سینه زنو ببخش مادر
ببخش مادر، ببخش مادر، ببخش مادر
منو ببخش مادر
تاگریه کردی مرد و زن، همه بهت خندیدن
شرمنده ام أمّ الحسن، همه بهت خندیدن
خودم دیدم تموم همسایههاتون
آوردن از خونه، چه هیزمی اون شب
خودم دیدم حسین چقدر ترسیده بود
دستاشو محکم بست، توو دستای زینب
ببخش مادر، منو ببخش مادر
من سینه زنو ببخش مادر
ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر
منو ببخش مادر
شاعر: رضا یزدانی
گفتن علی رو میبرن، دیدم و حاشا کردم
چقدر در خونه ما رو می زدی
منِ نمک نشناس، نیومدم یاریت
با پهلوی شکسته حتی اومدی
گفتی علی تنهاس، نیومدم یاریت
ببخش مادر، منو ببخش مادر
من سینه زنو ببخش مادر
ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر
منو ببخش مادر
اینکه تو افتادی رو خاک، چقدر دلم رو سوزوند
گریه میکردم واسه تو، چشمام به اون در میموند
چقدر میگفتی که کجاس غیرتتون
بهت زدن سیلی، جلو چشِ حیدر
ببخش اگه نشد بهت کمک کنم
هی زیر لب گفتم، چی میکشه حیدر
ببخش مادر، منو ببخش مادر
من سینه زنو ببخش مادر
ببخش مادر، ببخش مادر، ببخش مادر
منو ببخش مادر
تاگریه کردی مرد و زن، همه بهت خندیدن
شرمنده ام أمّ الحسن، همه بهت خندیدن
خودم دیدم تموم همسایههاتون
آوردن از خونه، چه هیزمی اون شب
خودم دیدم حسین چقدر ترسیده بود
دستاشو محکم بست، توو دستای زینب
ببخش مادر، منو ببخش مادر
من سینه زنو ببخش مادر
ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر
منو ببخش مادر
شاعر: رضا یزدانی
نظرات