شد تکه تکه بر زمین آیینهی حق
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
سخت است اگر جان جهان بی جان ببینی
عرش خدا پامال نامردان ببینی
سخت است اگر با این همه چشم انتظاری
آید به سوی خیمه اسب بی سواری
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
شد تکه تکه بر زمین آیینه حق
شد جلوهگر بی آینه زیبای مطلق
او را ببینید و هیاهو را مبینید
تا غیر زیبایی در این صحرا مبینید
فانی شدم من تا ببینی روی او را
این «کل شیء هالک، الا وجهه» را
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
من خویش را در عشق او از پیش کشتم
خورشید سر زد تا که شمع خویش کشتم
هر زخمی از معشوق آید کار عشق است
این سینه اکنون مخزن الاسرار عشق است
ای عاشقان این سر که بر نی غرق خون است
سرمستی انا الیه راجعون است
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
آن یوسفم من که ز پیراهن گذشتم
تنها نه از پیراهنم، از تن گذشتم
تنها نه از تن از سر و حنجر گذشتم
از جان شیرینم علی اکبر گذشتم
هم از شکرخند علی اصغر گذشتم
هم از نگاه خسته خواهر گذشتم
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
سخت است اگر جان جهان بی جان ببینی
عرش خدا پامال نامردان ببینی
سخت است اگر با این همه چشم انتظاری
آید به سوی خیمه اسب بی سواری
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
شد تکه تکه بر زمین آیینه حق
شد جلوهگر بی آینه زیبای مطلق
او را ببینید و هیاهو را مبینید
تا غیر زیبایی در این صحرا مبینید
فانی شدم من تا ببینی روی او را
این «کل شیء هالک، الا وجهه» را
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
من خویش را در عشق او از پیش کشتم
خورشید سر زد تا که شمع خویش کشتم
هر زخمی از معشوق آید کار عشق است
این سینه اکنون مخزن الاسرار عشق است
ای عاشقان این سر که بر نی غرق خون است
سرمستی انا الیه راجعون است
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
آن یوسفم من که ز پیراهن گذشتم
تنها نه از پیراهنم، از تن گذشتم
تنها نه از تن از سر و حنجر گذشتم
از جان شیرینم علی اکبر گذشتم
هم از شکرخند علی اصغر گذشتم
هم از نگاه خسته خواهر گذشتم
«تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای
زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم»
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
نظرات