پاشو اباالفضل...
ماه من داره شب میشه
خیمه ها جون به لب میشه صحرا تاریکه پاشو ابوالفضل
نه دیگه خیمهها امنه
نه غیر از ما مردی مونده
غارت نزدیکه؛ پاشو ابالفضل
نکنه سرو رعنا، مث یاس پرپر شی
نکنه پیش چشمام، مثل علی اکبر شی
نمی دونم کجا برم
اینجا بمونم یا حرم؟
با من چه کردی! پاشو ابالفضل
تو قرار بود سقام شی
کوهم باشی و دریام باشی
تو اهل دردی، پاشو ابالفضل !
نگا کن دخترهام دارن
از تو می خونن، می بارن:
کی برمی گردی؟ پاشو ابالفضل
اگه رو خاک نشستی، تو انیس غم هایی
اگه حتی بی دستی، تو هنوزم سقامی
شاعر: رضا یزدانی
خیمه ها جون به لب میشه صحرا تاریکه پاشو ابوالفضل
نه دیگه خیمهها امنه
نه غیر از ما مردی مونده
غارت نزدیکه؛ پاشو ابالفضل
نکنه سرو رعنا، مث یاس پرپر شی
نکنه پیش چشمام، مثل علی اکبر شی
نمی دونم کجا برم
اینجا بمونم یا حرم؟
با من چه کردی! پاشو ابالفضل
تو قرار بود سقام شی
کوهم باشی و دریام باشی
تو اهل دردی، پاشو ابالفضل !
نگا کن دخترهام دارن
از تو می خونن، می بارن:
کی برمی گردی؟ پاشو ابالفضل
اگه رو خاک نشستی، تو انیس غم هایی
اگه حتی بی دستی، تو هنوزم سقامی
شاعر: رضا یزدانی
نظرات