یه شب از ناقه افتادم...
به یادم مونده روزایی که تو آغوش تو بودم
به روی زانوی عمه یا روی دوش تو بودم
موهامو شونه میکردی بهم میگفتی دردونه
نبینم تو خودت باشی چراغ کوچیک خونم
همین میومدی خونه فقط میگشتی دنبالم
برام یه چادر مشکی خریدی کردی خوشحالم
میگفتی ای گل یاسم منو میبوسیدی آروم
میدیدی تا که خوابیدم عباتو میکشیدی روم
ولی حالا با دلتنگی نشستم زیر نور ماه
کجا رفتی بابایی جون ببین قدم شده کوتاه
ببین افتاده دندونم رو لب هام ردی از خونه
به جای روی زانوهات نشستم کنج ویرونه
نبودی دستامو بستن رو گونم خیلی میسوزه
یهو سرگیجه میگیرم چشام تاره یه چند روزه
دیگه میترسم از اسبا نمیخوابم دیگه راحت
یه شب از ناقه افتادم نه با پاهام که با صورت
به روی زانوی عمه یا روی دوش تو بودم
موهامو شونه میکردی بهم میگفتی دردونه
نبینم تو خودت باشی چراغ کوچیک خونم
همین میومدی خونه فقط میگشتی دنبالم
برام یه چادر مشکی خریدی کردی خوشحالم
میگفتی ای گل یاسم منو میبوسیدی آروم
میدیدی تا که خوابیدم عباتو میکشیدی روم
ولی حالا با دلتنگی نشستم زیر نور ماه
کجا رفتی بابایی جون ببین قدم شده کوتاه
ببین افتاده دندونم رو لب هام ردی از خونه
به جای روی زانوهات نشستم کنج ویرونه
نبودی دستامو بستن رو گونم خیلی میسوزه
یهو سرگیجه میگیرم چشام تاره یه چند روزه
دیگه میترسم از اسبا نمیخوابم دیگه راحت
یه شب از ناقه افتادم نه با پاهام که با صورت
نظرات