صفا آوردی قدمت رو چشم بابا
سلام بابا
تو آسموونا دنبالت بودم اما
تووي خرابه اومدي كنار ما
صفا آوردی قدمت رو چشم بابا
باباجونم
يه دنيا حرف دارم باهات اما
مي خوام فقط بگم دوست دارم حالا
بگم بابا حسين بگي جونم بابا
بازم بهم بگو دوسم داري
خيلي وقته كه نگفتي
بهم بگو تنهام نمي ذاري
خيلي وقته كه نگفتي
«دوست دارم بابايي»
چشات بسته اس
خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته
خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته
خوبه نمي بيني موي سرم سوخته
چشات بسته اس
نمي بيني نگاهشون چه سنگينه
هر چشم ناپاكي ماها رو مي بينه
سيلي و تازيونه بهتر از اينه
بابا ازت من يه سوال دارم
ميدوني كنيزي يعني چي؟
كسي بهم نميگه معنيشو
ميدوني كنيزي يعني چي؟
«دوست دارم بابايي»
شاعر: سيد مهدي سرخان
تو آسموونا دنبالت بودم اما
تووي خرابه اومدي كنار ما
صفا آوردی قدمت رو چشم بابا
باباجونم
يه دنيا حرف دارم باهات اما
مي خوام فقط بگم دوست دارم حالا
بگم بابا حسين بگي جونم بابا
بازم بهم بگو دوسم داري
خيلي وقته كه نگفتي
بهم بگو تنهام نمي ذاري
خيلي وقته كه نگفتي
«دوست دارم بابايي»
چشات بسته اس
خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته
خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته
خوبه نمي بيني موي سرم سوخته
چشات بسته اس
نمي بيني نگاهشون چه سنگينه
هر چشم ناپاكي ماها رو مي بينه
سيلي و تازيونه بهتر از اينه
بابا ازت من يه سوال دارم
ميدوني كنيزي يعني چي؟
كسي بهم نميگه معنيشو
ميدوني كنيزي يعني چي؟
«دوست دارم بابايي»
شاعر: سيد مهدي سرخان
نظرات