خوش است از تو شنیدن أنا بن حیدر را
به عزم رزم به پا کرده شور محشر را
به یکنگاه به هم ریختهست لشکر را
ز هر کناره ببین صفکشیده دشمن و دوست
که تا نظاره کند مرتضای دیگر را
شنیدنیست رجزهای رزمِ دیدنیاش
از او خوش است شنیدن أنا بن حیدر را
مجاهدی که چنین نافذالبصیره شده ست
به تیغ تیز دهد پاسخ ستمگر را
گره به ابروی خود زد، گره به کار عدو
اماننداد اماننامهی مکرر را
پی شکستن تحریم دل به دریا زد
مگر که آب دهد غنچه های پرپر را
بر آتش است دل اهل خیمه چون اسفند
و إن یکاد بخوانید این دلاور را
شاعران: دکتر محمدمهدی سیّار و میلاد عرفانپور
به یکنگاه به هم ریختهست لشکر را
ز هر کناره ببین صفکشیده دشمن و دوست
که تا نظاره کند مرتضای دیگر را
شنیدنیست رجزهای رزمِ دیدنیاش
از او خوش است شنیدن أنا بن حیدر را
مجاهدی که چنین نافذالبصیره شده ست
به تیغ تیز دهد پاسخ ستمگر را
گره به ابروی خود زد، گره به کار عدو
اماننداد اماننامهی مکرر را
پی شکستن تحریم دل به دریا زد
مگر که آب دهد غنچه های پرپر را
بر آتش است دل اهل خیمه چون اسفند
و إن یکاد بخوانید این دلاور را
شاعران: دکتر محمدمهدی سیّار و میلاد عرفانپور
نظرات