مادر حسن برات بمیره
عموی مهربون من
چرا نمیخوای جدا بشه سرم
بریزه خونم به پای این حرم
چرا نمیذاری که منم برم
شاید چون یتیمم
اما، بابا گفته یه روز توی کرببلا قاسم
میشه، بین صحرا عمو غریب و تنها قاسم
باید، جای من بشه اونجا جون تو فدا قاسم
عمو جونم
میگف کاش نمونی نبینی سیلی میخورن عمه ها
کاش مثه من یه عمر روضه نخونی با غم کوچه ها
مادر حسن برات بمیره
الهی که هیچ پسری
نبینه زمین بخوره مادرش
بشکنه دور از خونه بال و پرش
خاکی بشه چادرش و معجرش
می میره
کوچه، دستای من میون دستای مادر
دیدم، سیلی خزون و گل یاس پیمبر
افتاد، روی خاکا به دور از چشمای حیدر
وای مادر
بازوهامو گرف تا بتونه وایسه روی پاش
که دیدم افتاده روی خاک کوچه گوشواره هاش
مادر حسن برات بمیره
الهی که هیچ پسری
نبینه سیلی خوردن مادرو
تو کوچه ها آزردن مادرو
زحمت خونه بردن مادرو
می میره
گفتم بده دستاتو پاشو بریم عیب نداره
پاشو پاشو جون حسن تا نیومده دوباره
بابا الاناس که بیاد خونه چشم انتظاره
وای مادر
با این که با درد پهلو به خودش هی می پیچید
ولی تا منو دید به خاطر دل من می خندید
مادر حسن برات بمیره
شاعر بند 1 و 2: سید مهدی سرخان
چرا نمیخوای جدا بشه سرم
بریزه خونم به پای این حرم
چرا نمیذاری که منم برم
شاید چون یتیمم
اما، بابا گفته یه روز توی کرببلا قاسم
میشه، بین صحرا عمو غریب و تنها قاسم
باید، جای من بشه اونجا جون تو فدا قاسم
عمو جونم
میگف کاش نمونی نبینی سیلی میخورن عمه ها
کاش مثه من یه عمر روضه نخونی با غم کوچه ها
مادر حسن برات بمیره
الهی که هیچ پسری
نبینه زمین بخوره مادرش
بشکنه دور از خونه بال و پرش
خاکی بشه چادرش و معجرش
می میره
کوچه، دستای من میون دستای مادر
دیدم، سیلی خزون و گل یاس پیمبر
افتاد، روی خاکا به دور از چشمای حیدر
وای مادر
بازوهامو گرف تا بتونه وایسه روی پاش
که دیدم افتاده روی خاک کوچه گوشواره هاش
مادر حسن برات بمیره
الهی که هیچ پسری
نبینه سیلی خوردن مادرو
تو کوچه ها آزردن مادرو
زحمت خونه بردن مادرو
می میره
گفتم بده دستاتو پاشو بریم عیب نداره
پاشو پاشو جون حسن تا نیومده دوباره
بابا الاناس که بیاد خونه چشم انتظاره
وای مادر
با این که با درد پهلو به خودش هی می پیچید
ولی تا منو دید به خاطر دل من می خندید
مادر حسن برات بمیره
شاعر بند 1 و 2: سید مهدی سرخان
نظرات