زمزمه شب چهارم
بار دیگر می پیچد، میان میدان
نغمه هل من ناصر، ز کامی عطشان
این
عزیز پیغمبر است، که بی یار و یاور است
نفس های آخر است
یکی یکی ز یارانش، به دشت خون نشان پرسید
زهیر و هانی و مسلم، کجا رفتید؟
(حسین، غریب و تنها)
ظهر سوزان صحرا، غریبی تنها
غرق در خون یارانش، به خاک صحرا
آه
نمانده دور و برش، ز مردان لشگرش
کسی غیر از اصغرش
تویی تو یکه و تنها، میان این همه دشمن
به قتلگه چه خواهد شد؟ خدای من
(حسین، غریب و تنها)
بیرق عشقت بالا، اباعبدالله
کل یوم عاشورا، اباعبدالله
حسین
سلام ای بالا نشین، سلام ای خونین جبین
بخر ما را اربعین
من الغریب تو اوجِ تمام روضه های تو
خدا چه روضه ای خوانده، برای تو
(حسین ذبیح العطشان)
شاعر: محمد مهدی سیار
نغمه هل من ناصر، ز کامی عطشان
این
عزیز پیغمبر است، که بی یار و یاور است
نفس های آخر است
یکی یکی ز یارانش، به دشت خون نشان پرسید
زهیر و هانی و مسلم، کجا رفتید؟
(حسین، غریب و تنها)
ظهر سوزان صحرا، غریبی تنها
غرق در خون یارانش، به خاک صحرا
آه
نمانده دور و برش، ز مردان لشگرش
کسی غیر از اصغرش
تویی تو یکه و تنها، میان این همه دشمن
به قتلگه چه خواهد شد؟ خدای من
(حسین، غریب و تنها)
بیرق عشقت بالا، اباعبدالله
کل یوم عاشورا، اباعبدالله
حسین
سلام ای بالا نشین، سلام ای خونین جبین
بخر ما را اربعین
من الغریب تو اوجِ تمام روضه های تو
خدا چه روضه ای خوانده، برای تو
(حسین ذبیح العطشان)
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات