امشب قرآن به لب است، فردا بر رحل سنان
امشب قرآن به لب است، فردا بر رحل سنان
چشمان زینب تو، فردا بر نی نگران
امشب آیات وصال، امشب تسبیح و دعا
فردا در قتلگه اند، قربانی های منا
ای برادرم / قصه ی سفر مگو
جان زینبت / امشب از سحر مگو
از وداع ما / بیش از این دگر مگو
ای پناه من
(می کُشد مرا، سختی وداع تو)
در رویا دیده امت، با خونها بسته خضاب
چشمانت تشنه ی دوست، لبهایت تشنه ی آب
میدان خالی شده از، یاران همدل تو
می زد با هرچه که بود، جسمت را قاتل تو
یوسفم چه شد / بر تن تو پیرهن
خاتمت چه شد / ای غریب بی کفن
جان فاطمه / پاسخی بده به من
ای پناه من
(می کُشد مرا، سختی وداع تو)
شاعر: میلاد عرفان پور
چشمان زینب تو، فردا بر نی نگران
امشب آیات وصال، امشب تسبیح و دعا
فردا در قتلگه اند، قربانی های منا
ای برادرم / قصه ی سفر مگو
جان زینبت / امشب از سحر مگو
از وداع ما / بیش از این دگر مگو
ای پناه من
(می کُشد مرا، سختی وداع تو)
در رویا دیده امت، با خونها بسته خضاب
چشمانت تشنه ی دوست، لبهایت تشنه ی آب
میدان خالی شده از، یاران همدل تو
می زد با هرچه که بود، جسمت را قاتل تو
یوسفم چه شد / بر تن تو پیرهن
خاتمت چه شد / ای غریب بی کفن
جان فاطمه / پاسخی بده به من
ای پناه من
(می کُشد مرا، سختی وداع تو)
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات