یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری
یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری
آه آقای غریبم به دلت غم داری
درد بی مادری ای کاش دوایی می داشت
فاطمیه شده و اشک دمادم داری
صاحب مجلس روضه غم مادر دیدی
بر در خانه خود بیرق ماتم داری
درد دل کن که نگویند غریبی آقا
بین این سینه زنان مونس و محرم داری
دل یعقوبی مادر، ز فراقت خون است
یوسف مصر بقا قصد سفر هم داری؟
دل حسینیه چشمان تو شد مولا جان
باز هم وقت عزا یاد محرم داری
گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی
داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری
شاعر: عباس احمدی
آه آقای غریبم به دلت غم داری
درد بی مادری ای کاش دوایی می داشت
فاطمیه شده و اشک دمادم داری
صاحب مجلس روضه غم مادر دیدی
بر در خانه خود بیرق ماتم داری
درد دل کن که نگویند غریبی آقا
بین این سینه زنان مونس و محرم داری
دل یعقوبی مادر، ز فراقت خون است
یوسف مصر بقا قصد سفر هم داری؟
دل حسینیه چشمان تو شد مولا جان
باز هم وقت عزا یاد محرم داری
گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی
داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری
شاعر: عباس احمدی
نظرات