بر در خیمه رسیدیم و ندیدیم تو را ، دل ما اهل قَرَن بود نمی دانستم
اول عشق تو «لَن» بود نمی دانستم
آخرش هم «ابَداً» بود نمی دانستم
نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است
همه جا صحبت من بود نمی دانستم
چشم من خیس شد، عاشق شدنم هم لو رفت
گریه بر من قَدِغن بود نمی دانستم
بعد از این نام مرا نیز فراموش کنید
عشق، بد نام شدن بود نمی دانستم
تا دم خیمه رسیدیم و ندیدیم تو را
دل ما اهل «قَرَن» بود نمی دانستم
از لب چشمه مرا تشنه برم گرداندند
تشنگی طالع من بود نمی دانستم
مرغ باغ ملکوتم به خدا حیف شدم
در دلم میل چمن بود نمی دانستم
شاعر: علی اکبر لطیفیان
آخرش هم «ابَداً» بود نمی دانستم
نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است
همه جا صحبت من بود نمی دانستم
چشم من خیس شد، عاشق شدنم هم لو رفت
گریه بر من قَدِغن بود نمی دانستم
بعد از این نام مرا نیز فراموش کنید
عشق، بد نام شدن بود نمی دانستم
تا دم خیمه رسیدیم و ندیدیم تو را
دل ما اهل «قَرَن» بود نمی دانستم
از لب چشمه مرا تشنه برم گرداندند
تشنگی طالع من بود نمی دانستم
مرغ باغ ملکوتم به خدا حیف شدم
در دلم میل چمن بود نمی دانستم
شاعر: علی اکبر لطیفیان
نظرات