به گریه افتاده، حسینم تو کوچه
به گریه افتاده، حسینم تو کوچه
بمیرم ترسیده، ای وای
گرفته دستاشو، حسن روی چشماش
چها که او دیده، ای وای
تویی همه آرامشم
دارم نگرانت ميشم
ازت خجالت میکشم
زهرا
شده شب تنها شدن
همه مدینه اومدن
دل منو آتیش زدن
زهرا
من و بار غم
غم یک عالم
تو و قد خم
(امان از غربت)
گرفتی دستت رو، به دیوار وای از من
نیومد کاری از، دستم
گرفته دستم رو، طناب بیرحمی
من از تو شرمنده، هستم
اگه علی تنها نبود
خونه نمیشد غرق دود
رخ تو نمیشد کبود
ای وای
کوچه پره نامحرمه
میگه با ناله فاطمه
علی غریب عالمه
ای وای
خدا میدونه
چشام بارونه
دلم پر خونه
(امان از غربت)
شکستم تا دیدم، نشستی رو خاکا
شکستم چون پهلوت زهرا
غلاف شمشیرا چه داغی چه زخمی
گذاشته رو بازوت زهرا
تو و آتیش و التهاب
تو و غمای بی حساب
علی شده خونه خراب
ای وای
تو و یه شهر بی وفا
تو و صدای خنده ها
شده پریشون مرتضی
ای وای
امان از آزار
امان از دیوار
امان از مسمار
(امان از غربت)
شاعر: رضا یزدانی
بمیرم ترسیده، ای وای
گرفته دستاشو، حسن روی چشماش
چها که او دیده، ای وای
تویی همه آرامشم
دارم نگرانت ميشم
ازت خجالت میکشم
زهرا
شده شب تنها شدن
همه مدینه اومدن
دل منو آتیش زدن
زهرا
من و بار غم
غم یک عالم
تو و قد خم
(امان از غربت)
گرفتی دستت رو، به دیوار وای از من
نیومد کاری از، دستم
گرفته دستم رو، طناب بیرحمی
من از تو شرمنده، هستم
اگه علی تنها نبود
خونه نمیشد غرق دود
رخ تو نمیشد کبود
ای وای
کوچه پره نامحرمه
میگه با ناله فاطمه
علی غریب عالمه
ای وای
خدا میدونه
چشام بارونه
دلم پر خونه
(امان از غربت)
شکستم تا دیدم، نشستی رو خاکا
شکستم چون پهلوت زهرا
غلاف شمشیرا چه داغی چه زخمی
گذاشته رو بازوت زهرا
تو و آتیش و التهاب
تو و غمای بی حساب
علی شده خونه خراب
ای وای
تو و یه شهر بی وفا
تو و صدای خنده ها
شده پریشون مرتضی
ای وای
امان از آزار
امان از دیوار
امان از مسمار
(امان از غربت)
شاعر: رضا یزدانی
نظرات