رو از علی گرفت و خودش را حجاب کرد
رو از علی گرفت و خودش را حجاب کرد
شهر مدینه بر سر حیدر خراب کرد
حرفی نزد به حیدر و در خواب ناز رفت
از اینکه فاشِ راز کند، اجتناب کرد
حرفی نزد، ولی چه قدر درد میکشد
چشم خدایْ بینِ علی را پـرآب کرد
وقتیکه دید فاطمهاش درد میکشد
سوی حسن روان شد و او را خطاب کرد
حرفی بزن حسن که دلم پاره پاره شد
اینجا حسن چگونه علی را کباب کرد
دشمن میان کوچه سرِ راهِ ما گرفت
اول برای کشتن زهرا شتاب کرد
گفتم مرا بزن، به رخ مادرم مزن
سیلی به دست، فاطمه را انتخاب کرد
دستم نمیرسید که او را سپر شوم
قلـب مرا دوباره پر از التهاب کرد
فهمیدهاند، (اهلِکَسا) از چه فاطمه
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد
شهر مدینه بر سر حیدر خراب کرد
حرفی نزد به حیدر و در خواب ناز رفت
از اینکه فاشِ راز کند، اجتناب کرد
حرفی نزد، ولی چه قدر درد میکشد
چشم خدایْ بینِ علی را پـرآب کرد
وقتیکه دید فاطمهاش درد میکشد
سوی حسن روان شد و او را خطاب کرد
حرفی بزن حسن که دلم پاره پاره شد
اینجا حسن چگونه علی را کباب کرد
دشمن میان کوچه سرِ راهِ ما گرفت
اول برای کشتن زهرا شتاب کرد
گفتم مرا بزن، به رخ مادرم مزن
سیلی به دست، فاطمه را انتخاب کرد
دستم نمیرسید که او را سپر شوم
قلـب مرا دوباره پر از التهاب کرد
فهمیدهاند، (اهلِکَسا) از چه فاطمه
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد
نظرات