ای سر جدا، خورشید روی نیزه ها
ای سر جدا، خورشید روی نیزه ها
اگه می شد پایین بیای از اون بالا
درست مثه شکاف فرق پدرم
خون میگرفتم از سرت با معجرم
درسته که، خواهر مضطرت
همسفره، پا به پای سرت
ولی دلم، هنوز تو کربلاستش
کنار پاره پیکرت
(واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب)
جای منبر، تکیه زدی به روی نی
مستمع منبرتم پهلوی نی
فرق کرده انگار سبک قرآن خوندنت
از لباته؟ یا که رگای گردنت؟!
باشه داداش، هر جور میخوای بخون
کشت زینب و این زخمای زبون
دارن ما رو به اسم خارجی
به هم دیگه میدن نشون
(واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب)
شاعر: عبدالله باقری
اگه می شد پایین بیای از اون بالا
درست مثه شکاف فرق پدرم
خون میگرفتم از سرت با معجرم
درسته که، خواهر مضطرت
همسفره، پا به پای سرت
ولی دلم، هنوز تو کربلاستش
کنار پاره پیکرت
(واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب)
جای منبر، تکیه زدی به روی نی
مستمع منبرتم پهلوی نی
فرق کرده انگار سبک قرآن خوندنت
از لباته؟ یا که رگای گردنت؟!
باشه داداش، هر جور میخوای بخون
کشت زینب و این زخمای زبون
دارن ما رو به اسم خارجی
به هم دیگه میدن نشون
(واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب)
شاعر: عبدالله باقری
نظرات