بریده حنجر خداحافظ
بریده حنجر خداحافظ عزیز بی سر خدا حافظ
علی اکبر خدا حافظ علی اصغر خدا حافظ
تو را می سپارم به آغوش صحرا فتاده ز نی سایه ات بر سرما
من و گریه ها همسفر در بیابان تو مویه های پر از سوز زهرا
مانده، خاکستری از خیمه ها مانده، از قتلگه داغی با ما
افتد، بر روی ما چشم اعدا
(حسین خدا حافظ یابن الزهراء)
ببین از امشب برادر جان، شروع کرب و بلای من
ملائک را خیره خواهد کرد، شکوه صبر و رضای من
فتد آتش خطبه هایم پس از این به شام سیه روی این قوم بی دین
به لحن کلامم شود زنده حیدر به سعی مدامم شود زنده آئین
بردم، بعد از تو صحرا به صحرا با خود، پیغام کرب و بلا را
زینب، فدای تو یا بن الزهراء
(حسین خدا حافظ یابن الزهراء)
شاعر: محمد مهدی سیار
علی اکبر خدا حافظ علی اصغر خدا حافظ
تو را می سپارم به آغوش صحرا فتاده ز نی سایه ات بر سرما
من و گریه ها همسفر در بیابان تو مویه های پر از سوز زهرا
مانده، خاکستری از خیمه ها مانده، از قتلگه داغی با ما
افتد، بر روی ما چشم اعدا
(حسین خدا حافظ یابن الزهراء)
ببین از امشب برادر جان، شروع کرب و بلای من
ملائک را خیره خواهد کرد، شکوه صبر و رضای من
فتد آتش خطبه هایم پس از این به شام سیه روی این قوم بی دین
به لحن کلامم شود زنده حیدر به سعی مدامم شود زنده آئین
بردم، بعد از تو صحرا به صحرا با خود، پیغام کرب و بلا را
زینب، فدای تو یا بن الزهراء
(حسین خدا حافظ یابن الزهراء)
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات