گوییا حیدر کرار به میدان زده
گوییا حیدر کرار، به میدان زده این بار و چنین لشگر کفار به یکباره به هم می ریزد
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا
به تکاپوی سمند از دل هر صخره دو صد صاعقه می انگیزد
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا
شفقی سر زده از برق نگاهش که از آن دشمن خفاش صفت بگریزد
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا
آسمان را به زمین دوخته گردی که از سم فرسش می خیزد
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا
احدی را نبود زهره که با هیبت لشگر شکنش بستیزد
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا
شاعر: محمد مهدی سیار
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا
به تکاپوی سمند از دل هر صخره دو صد صاعقه می انگیزد
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا
شفقی سر زده از برق نگاهش که از آن دشمن خفاش صفت بگریزد
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا
آسمان را به زمین دوخته گردی که از سم فرسش می خیزد
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا
احدی را نبود زهره که با هیبت لشگر شکنش بستیزد
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات