ابالفضل سقای تشنه ی حسین
علمدارم، برادرت شرمنده شد
حسین با دیدن تو مُرد و زنده شد
خونِ چشاتو پس زدم با گریه هام
هنوز اسیر اون نگاه باحیام
حرفی بزن، این دم آخری
بگو چی شد، دستای حیدری؟
خوب می دونم الی الابد نیاد
شبیه تو برادری
(ابالفضل سقای تشنه ی حسین)
مولا حسین، دیر اومدم منو ببخش
رفیق نیمه راه شدم منو ببخش
شرمنده ی لبای خشک اصغرم
تو رو خدا به سوی خیمه نبرم
از خواهرم، نگو که مضطره
چشام هنوز، غم تو رو داره
داداش ببین نگاه حرمله
در انتظار اصغره
(یا اخا ادرک اخاک یا حسین)
داداش حسین، عباس به آرزوش رسید
نمرد و آخر حضرت مادر و دید
گفت بگو: به حسین من با اشک و آه
منتظرم باشه تو خاک قتلگاه
راستی چرا، قامت خمیده بود؟
رو صورتش، جای کشیده بود؟
خوب فهمیدم، چرا داداش حسن
جون به لبش رسیده بود
(یا اخا ادرک اخاک یا حسین)
شاعر: میلاد عرفان پور
حسین با دیدن تو مُرد و زنده شد
خونِ چشاتو پس زدم با گریه هام
هنوز اسیر اون نگاه باحیام
حرفی بزن، این دم آخری
بگو چی شد، دستای حیدری؟
خوب می دونم الی الابد نیاد
شبیه تو برادری
(ابالفضل سقای تشنه ی حسین)
مولا حسین، دیر اومدم منو ببخش
رفیق نیمه راه شدم منو ببخش
شرمنده ی لبای خشک اصغرم
تو رو خدا به سوی خیمه نبرم
از خواهرم، نگو که مضطره
چشام هنوز، غم تو رو داره
داداش ببین نگاه حرمله
در انتظار اصغره
(یا اخا ادرک اخاک یا حسین)
داداش حسین، عباس به آرزوش رسید
نمرد و آخر حضرت مادر و دید
گفت بگو: به حسین من با اشک و آه
منتظرم باشه تو خاک قتلگاه
راستی چرا، قامت خمیده بود؟
رو صورتش، جای کشیده بود؟
خوب فهمیدم، چرا داداش حسن
جون به لبش رسیده بود
(یا اخا ادرک اخاک یا حسین)
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات