می رود با تابوتت جان من، رحمی کن بر چشم حیران من
می رود با تابوتت جان من، رحمی کن بر چشم حیران من
در میان شعله ی کین، صبر تو مانده به یادم
رفته ای از چشمم اما در دلم هستی دمادم
(جانم زهرا، جانم زهرا)
ای شهید ولایت نام تو، شد کفن جامه ی احرام تو
وقت تشییع تو زهرا، آسمان رنگش کبود است
بی گمان فهمیده حیدر، زخم پهلو از چه بوده است
(جانم زهرا، جانم زهرا)
بر خاکت می نهم یاس پرپر، شرمنده ام از روی پیمبر
ای بهشت آسمانی، جای تو در گِل نبینم
تا نبینم آسمان را ، بر مزارت می نشینم
(جانم زهرا، جانم زهرا)
شاعر: میلاد عرفان پور
در میان شعله ی کین، صبر تو مانده به یادم
رفته ای از چشمم اما در دلم هستی دمادم
(جانم زهرا، جانم زهرا)
ای شهید ولایت نام تو، شد کفن جامه ی احرام تو
وقت تشییع تو زهرا، آسمان رنگش کبود است
بی گمان فهمیده حیدر، زخم پهلو از چه بوده است
(جانم زهرا، جانم زهرا)
بر خاکت می نهم یاس پرپر، شرمنده ام از روی پیمبر
ای بهشت آسمانی، جای تو در گِل نبینم
تا نبینم آسمان را ، بر مزارت می نشینم
(جانم زهرا، جانم زهرا)
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات