عشق ما کار و کس نمی داند
عشق ما کار و کس نمی داند
این شرر خار و خس نمی داند
جان آقا مرا به کس نفروش
طفلک دل هوس نمی داند
بانگ خاموش گریه های مرا
های و هوی جرس نمی داند
عاشقی را شروع و پایان نیست
بیدلی پیش و پس نمی داند
هر که دم خور شده به وحی دمت
نفسش را نفس نمی داند
می تپد در درون سینه دلم
مرغ عارف قفس نمی داند
شاعر: محمد سهرابی
این شرر خار و خس نمی داند
جان آقا مرا به کس نفروش
طفلک دل هوس نمی داند
بانگ خاموش گریه های مرا
های و هوی جرس نمی داند
عاشقی را شروع و پایان نیست
بیدلی پیش و پس نمی داند
هر که دم خور شده به وحی دمت
نفسش را نفس نمی داند
می تپد در درون سینه دلم
مرغ عارف قفس نمی داند
شاعر: محمد سهرابی
نظرات