پای تو افتاده دلم، مثل خیابان ارم
روشنی چشم پدر، جان برادر شده ای
فاطمه وار آمدی و وارث کوثر شده ای
آینه حیران تو شد، مدینه مهمان تو شد
شب غم را چنان ماهی، به زمین گشته ای راهی
چه شود برسی به داد دل ما گاهی
به خدا تا تویی یارم، چو به عشقت گرفتارم
نه غمی دارم از دنیا، نه غم از آخرت دارم
(تویی آیینه زهرا)
کاسه به دست آمده ام، پیش تو بانوی کرم
پای تو افتاده دلم، مثل خیابان ارم
روزی قم! رونق قم! در حرمت دل شده گم
شده در صحن تو غوغا، همه قطره تویی دریا
شده در حرمت، حرم گل نبی پیدا
تو کجا ما کجا بانو، نظری کن به ما بانو
که تو فیضیه ی عشقی، تویی دارالشفا بانو
(تویی آیینه زهرا)
ای تو پریشان رضا، جان تو و جان رضا
از تو چه پنهان که شدم، مست خراسان رضا
بر دلم آتش زده او، بهشت من مشهد او
اگر از گریه بی تابم، اگر از غصه بی خوابم
همه جان و دلم، فدای نگاه اربابم
منم این عاشق بی تاب، که اسیرم دعایش را
چه شود تا دهد بر من، همچو دعبل عبایش را
(مددی ضامن آهو)
(مددی یا رضا مولا)
شاعر: رضا یزدانی
فاطمه وار آمدی و وارث کوثر شده ای
آینه حیران تو شد، مدینه مهمان تو شد
شب غم را چنان ماهی، به زمین گشته ای راهی
چه شود برسی به داد دل ما گاهی
به خدا تا تویی یارم، چو به عشقت گرفتارم
نه غمی دارم از دنیا، نه غم از آخرت دارم
(تویی آیینه زهرا)
کاسه به دست آمده ام، پیش تو بانوی کرم
پای تو افتاده دلم، مثل خیابان ارم
روزی قم! رونق قم! در حرمت دل شده گم
شده در صحن تو غوغا، همه قطره تویی دریا
شده در حرمت، حرم گل نبی پیدا
تو کجا ما کجا بانو، نظری کن به ما بانو
که تو فیضیه ی عشقی، تویی دارالشفا بانو
(تویی آیینه زهرا)
ای تو پریشان رضا، جان تو و جان رضا
از تو چه پنهان که شدم، مست خراسان رضا
بر دلم آتش زده او، بهشت من مشهد او
اگر از گریه بی تابم، اگر از غصه بی خوابم
همه جان و دلم، فدای نگاه اربابم
منم این عاشق بی تاب، که اسیرم دعایش را
چه شود تا دهد بر من، همچو دعبل عبایش را
(مددی ضامن آهو)
(مددی یا رضا مولا)
شاعر: رضا یزدانی
نظرات