اگرچه رو سیاهم، زمین گیر گناهم
اگرچه رو سیاهم، زمین گیر گناهم
نگاهی کن به اشکم، نگاهی کن به آهم
بخواهی یا نخواهی، منم عبد سیاهت
میآیم مینشینم، کنار خیمهگاهت
(حسین جانم حسین جان)
به چه کار آیدم دل، نلرزد گر برایت
به چه کار آیدم سر، نیفتد گر به پایت
همین است آرزویم، که لبیکی بگویم
نه با حرف و کلامی، که با خون گلویم
(حسین جانم حسین جان)
سراسر شوق و شورم، که باشد در سر من
هوای سر بلندی، سر بر نیزه رفتن
بود شیرینتر از جان، زمان جان سپردن
اگر صورت گذاری، تو روی صورت من
(حسین جانم حسین جان)
شاعر: محمد مهدی سیار
نگاهی کن به اشکم، نگاهی کن به آهم
بخواهی یا نخواهی، منم عبد سیاهت
میآیم مینشینم، کنار خیمهگاهت
(حسین جانم حسین جان)
به چه کار آیدم دل، نلرزد گر برایت
به چه کار آیدم سر، نیفتد گر به پایت
همین است آرزویم، که لبیکی بگویم
نه با حرف و کلامی، که با خون گلویم
(حسین جانم حسین جان)
سراسر شوق و شورم، که باشد در سر من
هوای سر بلندی، سر بر نیزه رفتن
بود شیرینتر از جان، زمان جان سپردن
اگر صورت گذاری، تو روی صورت من
(حسین جانم حسین جان)
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات