دیده آنگاه که با اشک ملاقات کند
دیده آنگاه که با اشک ملاقات کند
رزق گریه طلب از مادر سادات کند
گریه هر کس نکند معرفتش کامل نیست
"گر چه صد مرحله تحصیل اشارات کند"
روز محشر که همه دیده گریان دارند
نوکر فاطمه آن روز مباهات کند
می زند از قفس عالم خاکی بیرون
هر که با سینه زنی سیر سماوات کند
یا علی گفتم و با منکر زهرا گفتم
برود توبه کند ترک عبادات کند
این چه سرّی است که در "بضعة منی" جاری است
که جهان حیرت از این کشف وکرامات کند
وصف نور تو نه در حد زبان بشر است
که خدای تو فقط قدر تو اثبات کند
آه و افسوس که این قوم نشد بعد رسول
حرمت اشک تو را خوب مراعات کند
زخم پهلوی تو با قلب علی کاری کرد
سالها گریه بر این عمق جراحات کند
آن که سیلی به تو زد، هیزم دوزخ باشد
همه شب تا به سحر گرچه مناجات کند
شاعر: عباس احمدی
رزق گریه طلب از مادر سادات کند
گریه هر کس نکند معرفتش کامل نیست
"گر چه صد مرحله تحصیل اشارات کند"
روز محشر که همه دیده گریان دارند
نوکر فاطمه آن روز مباهات کند
می زند از قفس عالم خاکی بیرون
هر که با سینه زنی سیر سماوات کند
یا علی گفتم و با منکر زهرا گفتم
برود توبه کند ترک عبادات کند
این چه سرّی است که در "بضعة منی" جاری است
که جهان حیرت از این کشف وکرامات کند
وصف نور تو نه در حد زبان بشر است
که خدای تو فقط قدر تو اثبات کند
آه و افسوس که این قوم نشد بعد رسول
حرمت اشک تو را خوب مراعات کند
زخم پهلوی تو با قلب علی کاری کرد
سالها گریه بر این عمق جراحات کند
آن که سیلی به تو زد، هیزم دوزخ باشد
همه شب تا به سحر گرچه مناجات کند
شاعر: عباس احمدی
نظرات