این صدای گریه بی تاب کودکان است
این صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
غم نشسته بر در و دیوار خانه
از سکوت بانوی بیمار خانه
این جهان داغی از این بدتر ندارد
بدتر از بیماری مادر ندارد
ذکر اهل خانه دائم آه و ربنا شد
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء شد
داغمان عیان است، اشکمان نهان است
ای صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
لحظه لحظه خاطرات تلخ غربت
کوچه کوچه بغض سنگین آه حسرت
مادری که مثل گل یکباره پژمرد
پیش چشم کودکانش تا زمین خورد
وای اگر طوفان به جان باغ ما بیفتد
غنچه یاسی به زیر دست و پا بیفتد
وای من خدایا ، موسم خزان است
ای صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
دود و آتش می زند یک سو زبانه
سوی دیگر چرخش یک تازیانه
این میانه ناله هایی کودکانه
مادرم گم کرده یا رب راه خانه
ای خدا باور ندارم آن میان چه دید
مردّی از خون ناگهان بر خاک کوچه دیدم
آتشی به جان است غصه بی کران است
ای صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
شاعر: محمد مهدی سیار
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
غم نشسته بر در و دیوار خانه
از سکوت بانوی بیمار خانه
این جهان داغی از این بدتر ندارد
بدتر از بیماری مادر ندارد
ذکر اهل خانه دائم آه و ربنا شد
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء شد
داغمان عیان است، اشکمان نهان است
ای صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
لحظه لحظه خاطرات تلخ غربت
کوچه کوچه بغض سنگین آه حسرت
مادری که مثل گل یکباره پژمرد
پیش چشم کودکانش تا زمین خورد
وای اگر طوفان به جان باغ ما بیفتد
غنچه یاسی به زیر دست و پا بیفتد
وای من خدایا ، موسم خزان است
ای صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
دود و آتش می زند یک سو زبانه
سوی دیگر چرخش یک تازیانه
این میانه ناله هایی کودکانه
مادرم گم کرده یا رب راه خانه
ای خدا باور ندارم آن میان چه دید
مردّی از خون ناگهان بر خاک کوچه دیدم
آتشی به جان است غصه بی کران است
ای صدای گریه بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
مادرم جوان است، مادرم جوان است
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات