در شهر فرزندان زهرا همچنان هستند
در شهر فرزندان زهرا همچنان هستند
آری ولی چون او غریب و بی نشان هستند
زان دم که سیلی خورد زهرا شیعیان او
فریاد های غربتش را خطبه خوان هستند
با ذبح نفس خویش، فرزندان عاشورا
همچون خلیلی در منای امتحان هستند
عمارهای ما به خون پاک خود انگار
چون فرش سرخی در ره صاحب زمان هستند
مردی به خاک افتد اگر مردی دگر برخاست
خون شهیدان را شهیدان پاسبان هستند
یالیتنا کنا معک یعنی این که مردم
هل من معینی گر رسد، تا پای جان هستند
شاعر: میلاد عرفان پور
آری ولی چون او غریب و بی نشان هستند
زان دم که سیلی خورد زهرا شیعیان او
فریاد های غربتش را خطبه خوان هستند
با ذبح نفس خویش، فرزندان عاشورا
همچون خلیلی در منای امتحان هستند
عمارهای ما به خون پاک خود انگار
چون فرش سرخی در ره صاحب زمان هستند
مردی به خاک افتد اگر مردی دگر برخاست
خون شهیدان را شهیدان پاسبان هستند
یالیتنا کنا معک یعنی این که مردم
هل من معینی گر رسد، تا پای جان هستند
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات