یا ایها الرسول
می کشدم آه، این غصه جانکاه
دوری تو ای ماه، یا رسول الله
بنگر غم ما همه را، تنهایی فاطمه را
بشنو ز نفس نفسم، این زمزمه را
بارانی شد این شبها چشمان زهرا
بر لب آمد جان زهرا، بابا بابا
دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است
هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است
آرام جان من، یا ایهاالرسول
خون گریه می کند، در ماتمت بتول
برده توانم، این گریه ناگاه
هنگام وداعت، یا رسول الله
شد هجر تو قاتل من، آتش زده بر دل من
وای از غم دوری تو، وای از دل من
در شهر تو تنهاییم بعد از تو تنها
فریاد از این دلتنگیها بابا بابا
دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است
هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است
آرام جان من، یا ایهاالرسول
خون گریه می کند، در ماتمت بتول
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
دوری تو ای ماه، یا رسول الله
بنگر غم ما همه را، تنهایی فاطمه را
بشنو ز نفس نفسم، این زمزمه را
بارانی شد این شبها چشمان زهرا
بر لب آمد جان زهرا، بابا بابا
دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است
هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است
آرام جان من، یا ایهاالرسول
خون گریه می کند، در ماتمت بتول
برده توانم، این گریه ناگاه
هنگام وداعت، یا رسول الله
شد هجر تو قاتل من، آتش زده بر دل من
وای از غم دوری تو، وای از دل من
در شهر تو تنهاییم بعد از تو تنها
فریاد از این دلتنگیها بابا بابا
دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است
هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است
آرام جان من، یا ایهاالرسول
خون گریه می کند، در ماتمت بتول
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
نظرات