رسیده دیگه وقت جهاد اکبر
رسیده دیگه وقت جهاد اکبر
برو میدون ای آیینهی پیغمبر
خواهرها دورتو میگیرن
میگن به غربت ما رحم کن
میگن بابارو تنها نگذار، به بابا رحم کن
تو اولین دلیل لبخندامی
فرماندهی سپاه فرزندامی
خدا به همرات
با ناامیدی به تو چشم میدوزم
تو داری دور میشی و من میسوزم
خدا به همرات
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
میدونم جنگیدن خیلی بی آب سخته
با این جوشن توو گرمای آفتاب سخته
اما آبی نمونده دیگه
حتی یک قطره واسه اصغر
برو میدون که سیراب میشی، از حوض کوثر
یه عده گفتن اومده پیغمبر
دلهرهای افتاد میون لشکر
فدات شه بابا
اما همین که اسمتو فهمیدن
برای کشتن تو نقشه چیدن
چه بُغْضی دارن!
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
اگه زخمی برداشتی بیا سمت من
چرا داری میری خیمهگاه دشمن؟
مراقب خودت باش اینجا
کوچه وا میکنن نامردا
انگار این کوچه وصل میشه به، مدینه بابا
سیلی زدن به گونههای مادر
لگد زدن به آیههای کوثر
بمیرم واسش
توام قدم قدم توو کوچه بردن
با حوصله تنت رو ریز ریز کردن
بمیرم واست
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
پاشو ای عمرم، تا جون نداده بابا
به پیش چشمام، پاتو نکش رو خاکا
صورت به صورتت میذارم، اما آروم نمیشم بابا
تازه جوون من شد پهلوت، شبیه زهرا
کنار پیکر تو سرگردونم
چجور تو رو به خیمه برگردونم؟
عزیز جونم
چه کرده با تو کینهی این لشکر
نمونده دیگه چیزی از این پیکر
عزیز جونم
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
شاعر: سید مهدی سرخان
شاعر بند پایانی: محمدرضا رضایی
برو میدون ای آیینهی پیغمبر
خواهرها دورتو میگیرن
میگن به غربت ما رحم کن
میگن بابارو تنها نگذار، به بابا رحم کن
تو اولین دلیل لبخندامی
فرماندهی سپاه فرزندامی
خدا به همرات
با ناامیدی به تو چشم میدوزم
تو داری دور میشی و من میسوزم
خدا به همرات
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
میدونم جنگیدن خیلی بی آب سخته
با این جوشن توو گرمای آفتاب سخته
اما آبی نمونده دیگه
حتی یک قطره واسه اصغر
برو میدون که سیراب میشی، از حوض کوثر
یه عده گفتن اومده پیغمبر
دلهرهای افتاد میون لشکر
فدات شه بابا
اما همین که اسمتو فهمیدن
برای کشتن تو نقشه چیدن
چه بُغْضی دارن!
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
اگه زخمی برداشتی بیا سمت من
چرا داری میری خیمهگاه دشمن؟
مراقب خودت باش اینجا
کوچه وا میکنن نامردا
انگار این کوچه وصل میشه به، مدینه بابا
سیلی زدن به گونههای مادر
لگد زدن به آیههای کوثر
بمیرم واسش
توام قدم قدم توو کوچه بردن
با حوصله تنت رو ریز ریز کردن
بمیرم واست
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
پاشو ای عمرم، تا جون نداده بابا
به پیش چشمام، پاتو نکش رو خاکا
صورت به صورتت میذارم، اما آروم نمیشم بابا
تازه جوون من شد پهلوت، شبیه زهرا
کنار پیکر تو سرگردونم
چجور تو رو به خیمه برگردونم؟
عزیز جونم
چه کرده با تو کینهی این لشکر
نمونده دیگه چیزی از این پیکر
عزیز جونم
«علی علی علی علی اکبر، عزیز بابا»
شاعر: سید مهدی سرخان
شاعر بند پایانی: محمدرضا رضایی
نظرات