محرم از راه رسید
آهای آهای حسینیا، علم شده توو کربلا، بیرق مشکی عزا
محرم از راه رسید...
میاد صدای پای اشک، تنگه دلم برای اشک، روضه و های های اشک
محرم از راه رسید...
فاطمه رسید، با چشم بارونی
تووی مُشتشه، پیراهنی خونی
از قد خمش، حرفاشو میخونی
وای حسین، لبتشنهی بی سر
وای حسین، ای غریب مادر
وای حسین، وای حسین
«وای حسین»
من از توام تنهاترم، نمیبینی توو کوچهها، مسلم تو چه بی کسه
من اشتبا کردم نیا...
کاری ازم برنمیاد، هرچی میگم نیا حسین، صدام بهت نمیرسه
من اشتبا کردم نیا...
بیعتا شکس، این مردم بی عارن
کوفیا همه، سرگرم دینارن
واسه کشتنت، قصد قربت دارن
ای حسین، اگه میشه ای مرد
ای حسین، جون مسلم برگرد!
ای حسین، ای حسین
«وای حسین»
میدونی نقشهشون چیه؟ میخوان که تشنه جون بدی، تو و تموم بچههات
نیا به خاطر رباب...
وای از دمی که نوحهی، یه مادری بلند میشه، موج مزن آب فرات
نیا به خاطر رباب...
حرمله داره، سه شعبه میاره
توو خیالشه، گلوی شیرخواره
فکر و ذکرشه، غارت گهواره
وای حسین، اصغر رو برگردون
وای حسین، جون میده دور از جون
وای حسین، وای حسین
«وای حسین»
إنَّ یومَ الحُسَین، أقرَحَ جُفُونَنا، أسبَلَ دُمُوعَنا
ای وای از روز حسین
عجیب روزگاریه، یومٌ علی صدرِ النّبی، یومٌ علی وَجهِ الثّری
ای وای از روز حسین
قُتِلَ الحسین مَحزوناً مَکروبا، قُتِلَ الحسین شَعِثاً مُغَبَّرا
قُتِلَ الحسین جائِعاً عَطشانا
قُتِلَ الحسین فرداً وحیدا، قُتِلَ الحسین مَسموماً مظلموما
قُتِلَ الحسین مسلوباً عُریانا
وای حسین، خون میباره مادر
وای حسین، بر رگهای حنجر
وای حسین، وای حسین
«وای حسین»
شاعر: سید مهدی سرخان
محرم از راه رسید...
میاد صدای پای اشک، تنگه دلم برای اشک، روضه و های های اشک
محرم از راه رسید...
فاطمه رسید، با چشم بارونی
تووی مُشتشه، پیراهنی خونی
از قد خمش، حرفاشو میخونی
وای حسین، لبتشنهی بی سر
وای حسین، ای غریب مادر
وای حسین، وای حسین
«وای حسین»
من از توام تنهاترم، نمیبینی توو کوچهها، مسلم تو چه بی کسه
من اشتبا کردم نیا...
کاری ازم برنمیاد، هرچی میگم نیا حسین، صدام بهت نمیرسه
من اشتبا کردم نیا...
بیعتا شکس، این مردم بی عارن
کوفیا همه، سرگرم دینارن
واسه کشتنت، قصد قربت دارن
ای حسین، اگه میشه ای مرد
ای حسین، جون مسلم برگرد!
ای حسین، ای حسین
«وای حسین»
میدونی نقشهشون چیه؟ میخوان که تشنه جون بدی، تو و تموم بچههات
نیا به خاطر رباب...
وای از دمی که نوحهی، یه مادری بلند میشه، موج مزن آب فرات
نیا به خاطر رباب...
حرمله داره، سه شعبه میاره
توو خیالشه، گلوی شیرخواره
فکر و ذکرشه، غارت گهواره
وای حسین، اصغر رو برگردون
وای حسین، جون میده دور از جون
وای حسین، وای حسین
«وای حسین»
إنَّ یومَ الحُسَین، أقرَحَ جُفُونَنا، أسبَلَ دُمُوعَنا
ای وای از روز حسین
عجیب روزگاریه، یومٌ علی صدرِ النّبی، یومٌ علی وَجهِ الثّری
ای وای از روز حسین
قُتِلَ الحسین مَحزوناً مَکروبا، قُتِلَ الحسین شَعِثاً مُغَبَّرا
قُتِلَ الحسین جائِعاً عَطشانا
قُتِلَ الحسین فرداً وحیدا، قُتِلَ الحسین مَسموماً مظلموما
قُتِلَ الحسین مسلوباً عُریانا
وای حسین، خون میباره مادر
وای حسین، بر رگهای حنجر
وای حسین، وای حسین
«وای حسین»
شاعر: سید مهدی سرخان
نظرات