سی روز عاشقی، چه بی صدا گذشت
ماه خدا گذشت، وقت دعا گذشت
سی روز، عاشقی، چه بی صدا گذشت
ای ماه روزهدار! ممنوتم که باز
هر شب مناجات دلم، با روضهها گذشت
گذشت، بهونهی دعای من
گذشت، مهمونی خدای من
بمون، رفیق با وفای من، توو روضههای من
وقت جداییه، وقت وداع من
پیش منه هنوز، اون کهنه پیرهن
گفتی برام بیار، اون یادگاریو
که بوی مادرو میده، میشه برات کفن
نرو، امید آخر حرم
نرو، بدون تو کجا برم؟
نرو، که معجرم حسین من! بمونه رو سرم
«نرو حسین من حسین من»
خیمه پر از عزا، با رفتنش شده
هنگام غارت، پیراهنش شده
ای سینهی حسین، سنگین شدی چرا؟
که لحظهی جداییِ، سر از تنش شده
کجاست، سر بریدهی حسین؟
کجاست، قد خمیدهی حسین؟
کجاست، دل شکسته و بلا، کشیدهی حسین؟
«نرو حسین من حسین من»
شاعر: رضا یزدانی
سی روز، عاشقی، چه بی صدا گذشت
ای ماه روزهدار! ممنوتم که باز
هر شب مناجات دلم، با روضهها گذشت
گذشت، بهونهی دعای من
گذشت، مهمونی خدای من
بمون، رفیق با وفای من، توو روضههای من
وقت جداییه، وقت وداع من
پیش منه هنوز، اون کهنه پیرهن
گفتی برام بیار، اون یادگاریو
که بوی مادرو میده، میشه برات کفن
نرو، امید آخر حرم
نرو، بدون تو کجا برم؟
نرو، که معجرم حسین من! بمونه رو سرم
«نرو حسین من حسین من»
خیمه پر از عزا، با رفتنش شده
هنگام غارت، پیراهنش شده
ای سینهی حسین، سنگین شدی چرا؟
که لحظهی جداییِ، سر از تنش شده
کجاست، سر بریدهی حسین؟
کجاست، قد خمیدهی حسین؟
کجاست، دل شکسته و بلا، کشیدهی حسین؟
«نرو حسین من حسین من»
شاعر: رضا یزدانی
نظرات