سفارش امام رضا (ع)
امشب دیگه شب، دلای بی کسه
شک ندارم دعام، به عرش میرسه
برای واسطه، بین من و خدا
عشق علی موسی الرضا، برای من بسه
دلم
تنگه برا شبای مشهدش
برا شلوغیای مرقدش
پر میکشه دلم مدام، به دور گنبدش
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
گذشت مثه نسیم، دوران کودکیم
که خونوادگی، مشهد میاومدیم
مارو بغل میکرد، خود امام رضا
یادش بخیر اون روزگار، بهتر بودم قدیم
منم
مهمونی که در خونهات رسید
به زیر سایهی تو قد کشید
توو این حرم داره میشه، موی سرم سفید
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
اون روزا بچگیم، توو صحنا میدوید
به سمت مقصدی، پدر رو میکشید
میون جمعیت، روی دوش پدر
تا به ضریحت میرسید، امامشو میدید
امام
رفیقی که میمونه پای من
بار منو میاره جای من
دلسوزی میکنه برام، مثه بابای من
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
حک شده رو دلم، نصیحت پدر
کنج حرم میگفت، دمدمای سحر
توو هر غم و عزا، فابک علی الحسین
سفارش امام رضاس، از خاطرت نبر!
میگفت
باید بشیم مثه امام رضا
که زخمی شه از گریه پلک ما
برا مصیبت حسین، توو دشت کربلا
میخوند
غریب گیر آوردنت حسین
به خاک و خون کشیدنت حسین
با هرچی دستشون رسید، میزدنت حسین
«حسین، غریب دشت کربلا»
شاعر: سید مهدی سرخان
شک ندارم دعام، به عرش میرسه
برای واسطه، بین من و خدا
عشق علی موسی الرضا، برای من بسه
دلم
تنگه برا شبای مشهدش
برا شلوغیای مرقدش
پر میکشه دلم مدام، به دور گنبدش
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
گذشت مثه نسیم، دوران کودکیم
که خونوادگی، مشهد میاومدیم
مارو بغل میکرد، خود امام رضا
یادش بخیر اون روزگار، بهتر بودم قدیم
منم
مهمونی که در خونهات رسید
به زیر سایهی تو قد کشید
توو این حرم داره میشه، موی سرم سفید
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
اون روزا بچگیم، توو صحنا میدوید
به سمت مقصدی، پدر رو میکشید
میون جمعیت، روی دوش پدر
تا به ضریحت میرسید، امامشو میدید
امام
رفیقی که میمونه پای من
بار منو میاره جای من
دلسوزی میکنه برام، مثه بابای من
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
حک شده رو دلم، نصیحت پدر
کنج حرم میگفت، دمدمای سحر
توو هر غم و عزا، فابک علی الحسین
سفارش امام رضاس، از خاطرت نبر!
میگفت
باید بشیم مثه امام رضا
که زخمی شه از گریه پلک ما
برا مصیبت حسین، توو دشت کربلا
میخوند
غریب گیر آوردنت حسین
به خاک و خون کشیدنت حسین
با هرچی دستشون رسید، میزدنت حسین
«حسین، غریب دشت کربلا»
شاعر: سید مهدی سرخان
نظرات