کابل! چه میخواهند از جانت؟!
از تیرباران خیابانت
تا از جسدها راهبندانت
در کوچهها تهمینه سوزانت
کابل چه میخواهند از جانت؟!
کابل چه میخواهند از جانت
سرد است گور شایرکهایت
مرطوب، قبر قاصدکهایت
آجر به آجر خونشتکهایت
غرق گل سرخ است دامانت
کابل چه میخواهند از جانت
ای از نسیم مرگ آکنده
آکنده از گرگان درنده
گرگان در گله پراکنده
درندگان صحنه گردانت
کابل چه میخواهند از جانت
در شعله های جهل میسوزی
خشکیدهای و سهل میسوزی
ای خانه که با اهل میسوزی
ویران شدی با روح و ریحانت
کابل چه میخواهند از جانت
ای مبداء تاریخ عیاران
ای آسمانت پیش از این طوفان
جای گلوله، بود گلباران
در جای خالی دلیرانت
کابل چه میخواهند از جانت
کابل بگو, باید چه کاری کرد؟!
تا کی برایت سوگواری کرد؟!
تا کی فقط خون خورد و زاری کرد؟!
بیدار شو، جانم بقربانت...
کابل چه میخواهند از جانت
شاعر: محمد صمیمی
تا از جسدها راهبندانت
در کوچهها تهمینه سوزانت
کابل چه میخواهند از جانت؟!
کابل چه میخواهند از جانت
سرد است گور شایرکهایت
مرطوب، قبر قاصدکهایت
آجر به آجر خونشتکهایت
غرق گل سرخ است دامانت
کابل چه میخواهند از جانت
ای از نسیم مرگ آکنده
آکنده از گرگان درنده
گرگان در گله پراکنده
درندگان صحنه گردانت
کابل چه میخواهند از جانت
در شعله های جهل میسوزی
خشکیدهای و سهل میسوزی
ای خانه که با اهل میسوزی
ویران شدی با روح و ریحانت
کابل چه میخواهند از جانت
ای مبداء تاریخ عیاران
ای آسمانت پیش از این طوفان
جای گلوله، بود گلباران
در جای خالی دلیرانت
کابل چه میخواهند از جانت
کابل بگو, باید چه کاری کرد؟!
تا کی برایت سوگواری کرد؟!
تا کی فقط خون خورد و زاری کرد؟!
بیدار شو، جانم بقربانت...
کابل چه میخواهند از جانت
شاعر: محمد صمیمی
نظرات