از مهربونی تو شرمندم
از تو دور شدم خودم خبر دارم
اما نشدم بازم فراموشت
تو منتظری دوباره برگردم
محکم بگیری منو تو آغوشت
انقد تو خوبی که یادم میره
اینکه تو مولایی و من بندم
من بیشتر از این گناهام امشب
از مهربونی تو شرمندم
یا رب
بی تو چی هستم
خالیه دستم
از خودم خستم
یا رب
نور امیدی
اشکامو دیدی
بگو بخشیدی
«یا رب، سیدی العفو»
یا من سبقت رحمته یعنی
خاموش میشه با گریه آتیش تو
هرکاری که کردم از رو جهلم بود
نه از سر گردن کشی پیش تو
تو بهتر از من میدونی چیزی
توی بساطم به جز آهم نیست
بار گناهام کنار عفوت
حتی به قدر پر کاهم نیست
یا رب
خیلی بیچارم
عبد آوارم
من تو رو دارم
یا رب
اگه آلودم
هرچی که بودم
تویی معبودم
«یا رب، سیدی العفو»
با رحمت واسعت نگاهم کن
اون رحمتی که همیشه میجوشه
اون رحمتی که به سوی این عالم
جاری میشه از کنار شیش گوشه
ما تو دلامون یه داغی داریم
که با غمش زندگی میارزه
هرجا که اسم حسین میپیچه
دلهای ما عاشقا میلرزه
ارباب
شاه بی لشکر
ای تن بی سر
غرق خون پیکر
ارباب
عشق من ارباب
خون بدن ارباب
بی کفن ارباب
«ارباب، سیدی العشان»
شاعر: محمد رسولی
اما نشدم بازم فراموشت
تو منتظری دوباره برگردم
محکم بگیری منو تو آغوشت
انقد تو خوبی که یادم میره
اینکه تو مولایی و من بندم
من بیشتر از این گناهام امشب
از مهربونی تو شرمندم
یا رب
بی تو چی هستم
خالیه دستم
از خودم خستم
یا رب
نور امیدی
اشکامو دیدی
بگو بخشیدی
«یا رب، سیدی العفو»
یا من سبقت رحمته یعنی
خاموش میشه با گریه آتیش تو
هرکاری که کردم از رو جهلم بود
نه از سر گردن کشی پیش تو
تو بهتر از من میدونی چیزی
توی بساطم به جز آهم نیست
بار گناهام کنار عفوت
حتی به قدر پر کاهم نیست
یا رب
خیلی بیچارم
عبد آوارم
من تو رو دارم
یا رب
اگه آلودم
هرچی که بودم
تویی معبودم
«یا رب، سیدی العفو»
با رحمت واسعت نگاهم کن
اون رحمتی که همیشه میجوشه
اون رحمتی که به سوی این عالم
جاری میشه از کنار شیش گوشه
ما تو دلامون یه داغی داریم
که با غمش زندگی میارزه
هرجا که اسم حسین میپیچه
دلهای ما عاشقا میلرزه
ارباب
شاه بی لشکر
ای تن بی سر
غرق خون پیکر
ارباب
عشق من ارباب
خون بدن ارباب
بی کفن ارباب
«ارباب، سیدی العشان»
شاعر: محمد رسولی
نظرات