اشعار متناسب با بند اول استغفار امیرالمومنین (ع)
(بند اول): اللَّهُمَّ إِنِّی أُثْنِی عَلَیْکَ بِمَعُونَتِکَ عَلَى مَا نِلْتُ بِهِ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ وَ أُقِرُّ لَکَ عَلَى نَفْسِی بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ الْمُسْتَوْجِبُ لَهُ فِی قَدْرِ فَسَادِ نِیَّتِی وَ ضَعْفِ یَقِینِی اللَّهُمَّ نِعْمَ الْإِلَهُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الرَّبُّ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَرْبُوبُ أَنَا وَ نِعْمَ الْمَوْلَى أَنْتَ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا وَ نِعْمَ الْمَالِکُ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَمْلُوکُ أَنَا فَکَمْ قَدْ أَذْنَبْتُ فَعَفَوْتَ عَنْ ذَنْبِی وَ کَمْ قَدْ تَعَمَّدْتُ فَتَجَاوَزْتَ وَ کَمْ قَدْ عَثَرْتُ فَأَقَلْتَنِی عَثْرَتِی وَ لَمْ تَأْخُذْنِی عَلَى غِرَّتِی فَأَنَا ظَالِمٌ لِنَفْسِی الْمُقِرُّ لِذَنْبِی الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی فَیَا غَافِرَ الذُّنُوبِ أَسْتَغْفِرُکَ لِذَنْبِی وَ أَسْتَقِیلُکَ لِعَثْرَتِی فَأَحْسِنْ إِجَابَتِی فَإِنَّکَ أَهْلُ الْإِجَابَهِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ.
ترجمه: بار خدایا! با یاری تو، تو را ثنا میگویم به خاطر آنچه به وسیله آن موفق به ثناگویی تو شدم و به اندازه نیت فاسد و یقین ضعیفم علیه خودم و به آنچه که تو سزاوارش هستی اقرار میکنم:بارالها، تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورش یافته ای هستم!تو خوب مولایی هستی و من بد بنده ای!تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی!چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو نمودی و چه بسیار جرم هایی که از من سر زد و تو از آن گذشتی!چه بسیار خطاها کردم، ولی مرا مؤاخذه نکردی و چه بسیار بدی ها که عمداً مرتکب شدم و تو از آن درگذشتی!و چه بسیار لغزش ها که از من سر زد و از آن چشم پوشی نمودی، و مرا بر غفلتم مؤاخذه نکردی!اینک این منم که به خود ظلم کرده ام و به گناهم اقرار و به خطاهایم اعتراف دارم. پس ای آمرزنده گناهان! از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و از لغزش هایم درگذری، پس به نیکی اجابت کن که تو سزاوار اجابت و اهل تقوا و آمرزشی!)
صد شکر روزیام شد، حمد تو را بخوانم
هرچند در ثنایت، چون طفل بیزبانم
نعم الإله هستی، نعم النصیر، یا رب
من روسیاه هستم، من سربهزیر، یا رب
یکتا و بینظیری، در عفو و بردباری
جز تو کسی ندارد، این بنده فراری
صد بار توبه کردم، صد بار عهد بستم
با سنگ غفلتم باز، آیینه را شکستم
دیدم که بر گناهم، هر بار چشم بستی
از خانه تو هرگز، خالی نرفته دستی
هر بار چشم بستی، بر این همه تباهی
تو اهل چشمپوشی، من اهل روسیاهی
کار تو دستگیریست یا رب نه مچ گرفتن
با آنکه میتوانی، اما گذشتی از من
حالا رسیدهام باز، دلتنگ و دلشکسته
از دست نفس دلخون، از دست خویش، خسته
از من، مرا بگیر و از من، مرا رها کن
از هرچه جز خود تو، این بنده را جدا کن
بیچاره کرده دل را، دلبستگی به جز تو
هر کس که با تو باشد، ذکرش شود «وَ فُزتُ...»
یا رب به حق مولا، مولای رستگاران
چشم امید دارم، امید عفو و غفران
تو اهل جود و بخشش، تو غافر الذنوبی
من ناسپاس، بدعهد، اما تو خوبِ خوبی
چشم و دلم به نورت، همواره بوده روشن
اینبار هم بیا و با لطف بگذر از من
یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو...
شاعر: یوسف رحیمی
ترجمه: بار خدایا! با یاری تو، تو را ثنا میگویم به خاطر آنچه به وسیله آن موفق به ثناگویی تو شدم و به اندازه نیت فاسد و یقین ضعیفم علیه خودم و به آنچه که تو سزاوارش هستی اقرار میکنم:بارالها، تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورش یافته ای هستم!تو خوب مولایی هستی و من بد بنده ای!تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی!چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو نمودی و چه بسیار جرم هایی که از من سر زد و تو از آن گذشتی!چه بسیار خطاها کردم، ولی مرا مؤاخذه نکردی و چه بسیار بدی ها که عمداً مرتکب شدم و تو از آن درگذشتی!و چه بسیار لغزش ها که از من سر زد و از آن چشم پوشی نمودی، و مرا بر غفلتم مؤاخذه نکردی!اینک این منم که به خود ظلم کرده ام و به گناهم اقرار و به خطاهایم اعتراف دارم. پس ای آمرزنده گناهان! از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و از لغزش هایم درگذری، پس به نیکی اجابت کن که تو سزاوار اجابت و اهل تقوا و آمرزشی!)
صد شکر روزیام شد، حمد تو را بخوانم
هرچند در ثنایت، چون طفل بیزبانم
نعم الإله هستی، نعم النصیر، یا رب
من روسیاه هستم، من سربهزیر، یا رب
یکتا و بینظیری، در عفو و بردباری
جز تو کسی ندارد، این بنده فراری
صد بار توبه کردم، صد بار عهد بستم
با سنگ غفلتم باز، آیینه را شکستم
دیدم که بر گناهم، هر بار چشم بستی
از خانه تو هرگز، خالی نرفته دستی
هر بار چشم بستی، بر این همه تباهی
تو اهل چشمپوشی، من اهل روسیاهی
کار تو دستگیریست یا رب نه مچ گرفتن
با آنکه میتوانی، اما گذشتی از من
حالا رسیدهام باز، دلتنگ و دلشکسته
از دست نفس دلخون، از دست خویش، خسته
از من، مرا بگیر و از من، مرا رها کن
از هرچه جز خود تو، این بنده را جدا کن
بیچاره کرده دل را، دلبستگی به جز تو
هر کس که با تو باشد، ذکرش شود «وَ فُزتُ...»
یا رب به حق مولا، مولای رستگاران
چشم امید دارم، امید عفو و غفران
تو اهل جود و بخشش، تو غافر الذنوبی
من ناسپاس، بدعهد، اما تو خوبِ خوبی
چشم و دلم به نورت، همواره بوده روشن
اینبار هم بیا و با لطف بگذر از من
یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو...
شاعر: یوسف رحیمی
نظرات