یا عَسْکَرَ فَاطِمَةْ فِیْ یَدِکَ الخَاتِمَةَ
إنّهُ مِن سليمان
این [نامه] از طرف سلیمان است
وإنهُ بسمِ الله الرحمان الرحيم
و [مضمون آن] اين است: به نام خداوند رحمتگر مهربان
ألا تعلوا عليَّ و أتوني مسلمين
بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد
يا أرضُ زلزِلي، فلقد بكى الولي
ای زمین بلرز، که ولی گریست
أوقدَ فينا الغضب، دمعُ السّيّد علي
خشم را در ما شعلهور ساخت، اشک سید علی
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
قد حرّرنا الشّعوب، و بصيراتِ القلوب
ما ملتها را آزاد کردیم، و بصیرت قلبها را آزاد کردیم
من قمٍّ للنّجف، من يمنٍ للجنوب
از قم تا نجف، از یمن تا جنوبِ [لبنان]
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
والسّيّدُ الحسن، للثارِ مؤتمن
و سيد حسن [نصرالله]، که بر انتقام امین است
قالَ سننتقِم، من طُغمةِ الزّمن
گفت: انتقام خواهیم گرفت، از گروه ظالمان زمان
عاموديَّ الجنود، أفقيًّا تعود
سربازانی که روی پاهایشان میآید، اما در تابوت باز میگردند
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
كبِدًا فريتُمُ، ودَمًا سفكتُمُ
جگری را آتش زدید، و خونی را ریختید
أمريكا زائلة، وسيَحيا قاسِمُ
آمریکا از بین رفتنی است، و قاسم، زنده خواهد شد
عاموديَّ الجنود، أفقيًّا تعود
سربازانی که روی پاهایشان میآید، اما در تابوت باز میگردند
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
يا صمصاماً علا، أعلِنها في الملا
ای شمشیر بالا رفته، در ملأ عام بگو
أنا جدّيَ الحسين، عطشانُ كربلا
که جدم حسین بن علی، تشنهلب کربلاست
واصدَح بكِلمتين، يا ثاراتِ الحسين
دو کلمه را فریاد بزن: ای خونخواهان حسین
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
يا ريحًا صَرصرا، يا سلطانَ الورى
ای باد بنیان کن، ای سلطان خلق
أذِّن في مكّةٍ، نأتيكَ عسكرا
در مکه اذان بگو، تا با لشکر به سویت آئیم
واصدَح بكِلمتين، يا ثاراتِ الحسين
دو کلمه را فریاد بزن: ای خونخواهان حسین
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
شاعر: نور آملي (از لبنان)
این [نامه] از طرف سلیمان است
وإنهُ بسمِ الله الرحمان الرحيم
و [مضمون آن] اين است: به نام خداوند رحمتگر مهربان
ألا تعلوا عليَّ و أتوني مسلمين
بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد
يا أرضُ زلزِلي، فلقد بكى الولي
ای زمین بلرز، که ولی گریست
أوقدَ فينا الغضب، دمعُ السّيّد علي
خشم را در ما شعلهور ساخت، اشک سید علی
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
قد حرّرنا الشّعوب، و بصيراتِ القلوب
ما ملتها را آزاد کردیم، و بصیرت قلبها را آزاد کردیم
من قمٍّ للنّجف، من يمنٍ للجنوب
از قم تا نجف، از یمن تا جنوبِ [لبنان]
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
والسّيّدُ الحسن، للثارِ مؤتمن
و سيد حسن [نصرالله]، که بر انتقام امین است
قالَ سننتقِم، من طُغمةِ الزّمن
گفت: انتقام خواهیم گرفت، از گروه ظالمان زمان
عاموديَّ الجنود، أفقيًّا تعود
سربازانی که روی پاهایشان میآید، اما در تابوت باز میگردند
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
كبِدًا فريتُمُ، ودَمًا سفكتُمُ
جگری را آتش زدید، و خونی را ریختید
أمريكا زائلة، وسيَحيا قاسِمُ
آمریکا از بین رفتنی است، و قاسم، زنده خواهد شد
عاموديَّ الجنود، أفقيًّا تعود
سربازانی که روی پاهایشان میآید، اما در تابوت باز میگردند
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
يا صمصاماً علا، أعلِنها في الملا
ای شمشیر بالا رفته، در ملأ عام بگو
أنا جدّيَ الحسين، عطشانُ كربلا
که جدم حسین بن علی، تشنهلب کربلاست
واصدَح بكِلمتين، يا ثاراتِ الحسين
دو کلمه را فریاد بزن: ای خونخواهان حسین
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
يا ريحًا صَرصرا، يا سلطانَ الورى
ای باد بنیان کن، ای سلطان خلق
أذِّن في مكّةٍ، نأتيكَ عسكرا
در مکه اذان بگو، تا با لشکر به سویت آئیم
واصدَح بكِلمتين، يا ثاراتِ الحسين
دو کلمه را فریاد بزن: ای خونخواهان حسین
«يا عسكر فاطمة، في يدك الخاتمة»
ای لشکر فاطمه، پایان کار به دست توست
شاعر: نور آملي (از لبنان)
نظرات