کاش اون روزم بارون میبارید
کاش آسمون او روز، بخشنده تر میشد
به قدر چند قطره، اون لبها تر میشد
زیر نور خورشید، رزمنده که زخمی شه
هر لحظه که میجنگه، هی تشنه تر میشه
«وای شهید تشنه لب حسین»
ای کاش ای کاش بارون، می بارید اون روزم
با یاد لب خشکت، میسوزم میسوزم
وای از بارون سنگ، وای از بارون تیر
سیرابت کردن با، سرنیزه و با شمشیر
«وای شهید تشنه لب حسین»
کاش این ابرا اون روز، بی قرارت بودن
دست کم یک جرعه، ای کاش یارت بودن
اما تشنه موندی، عطش آتیشت زد
چشمات سیاهی رفت، شمر ملعون اومد
«وای شهید تشنه لب حسین»
ای آسمون ای ابر، بغضتون دلگیره
می بارید اما حیف، دیگه خیلی دیره
تا که دنیا دنیاس، باید خون ببارید
بارون اشکاشو، یادتون بیارید
«وای شهید تشنه لب حسین»
به قدر چند قطره، اون لبها تر میشد
زیر نور خورشید، رزمنده که زخمی شه
هر لحظه که میجنگه، هی تشنه تر میشه
«وای شهید تشنه لب حسین»
ای کاش ای کاش بارون، می بارید اون روزم
با یاد لب خشکت، میسوزم میسوزم
وای از بارون سنگ، وای از بارون تیر
سیرابت کردن با، سرنیزه و با شمشیر
«وای شهید تشنه لب حسین»
کاش این ابرا اون روز، بی قرارت بودن
دست کم یک جرعه، ای کاش یارت بودن
اما تشنه موندی، عطش آتیشت زد
چشمات سیاهی رفت، شمر ملعون اومد
«وای شهید تشنه لب حسین»
ای آسمون ای ابر، بغضتون دلگیره
می بارید اما حیف، دیگه خیلی دیره
تا که دنیا دنیاس، باید خون ببارید
بارون اشکاشو، یادتون بیارید
«وای شهید تشنه لب حسین»
نظرات