جز تو خریدار ندارم
دارم گله ای از خود و از یار ندارم
من که به جز این نفس خطاکار ندارم
ای یوسف زهرا بخدا درد من این است:
چشمی که بود لایق دیدار ندارم
یا چشم مرا پاک بکن یا دل من را
من طاقت تیمار دو بیمار ندارم
پرونده ی اعمال من از بسکه سیاه است
در محضرتان جرأت اقرار ندارم
در عشق تو انگشت نمای همه خلقم
مجنون تو هستم به کسی کار ندارم
ماه رمضان آمد و خالی است دو دستم
آقا چه کنم؟ جز تو خریدار ندارم
مولا به ابالفضل ببخشم که شفیعی
غیر از پسر حیدر کرّار ندارم
شاعر: عباس احمدی
من که به جز این نفس خطاکار ندارم
ای یوسف زهرا بخدا درد من این است:
چشمی که بود لایق دیدار ندارم
یا چشم مرا پاک بکن یا دل من را
من طاقت تیمار دو بیمار ندارم
پرونده ی اعمال من از بسکه سیاه است
در محضرتان جرأت اقرار ندارم
در عشق تو انگشت نمای همه خلقم
مجنون تو هستم به کسی کار ندارم
ماه رمضان آمد و خالی است دو دستم
آقا چه کنم؟ جز تو خریدار ندارم
مولا به ابالفضل ببخشم که شفیعی
غیر از پسر حیدر کرّار ندارم
شاعر: عباس احمدی
نظرات