در دل تاریک شب، غسل و کفن مشکل است
گرچه در این شام غم، ماه عزا کامل است
در دل تاریک شب، غسل و کفن مشکل است
سیلی طوفان به باغ، هست مصیبت ولی
اوج غم باغبان سوختن حاصل است
رود به هر جا روَد عاشق دریا شود
موج به هرجا زنَد، دلخوشی اش ساحل است
وای که دارد اجل حلقه به در می زند
در خم دیوار و در، پهلوی او حائل است
او گه گلوبند اوست، موجب عتقُ العبید
اوست که افطار او شام شب سائل است
آه که در کربلا حادثه تکرار شد
دید سری روی نی در جلوی محمل است
سرخ و خجل علقمه از قدم مادر است
بوسه گه فاطمه (س) دست ابوفاضل است
تیر و سنان می زند بوسه به چشمان او
دست عمود حدید بر رخ او مایل است
گفت که دستان من پیشکش کوچکی است
جان به فدای حسین (ع) تحفه ناقابل است
شاعر: عباس احمدی
در دل تاریک شب، غسل و کفن مشکل است
سیلی طوفان به باغ، هست مصیبت ولی
اوج غم باغبان سوختن حاصل است
رود به هر جا روَد عاشق دریا شود
موج به هرجا زنَد، دلخوشی اش ساحل است
وای که دارد اجل حلقه به در می زند
در خم دیوار و در، پهلوی او حائل است
او گه گلوبند اوست، موجب عتقُ العبید
اوست که افطار او شام شب سائل است
آه که در کربلا حادثه تکرار شد
دید سری روی نی در جلوی محمل است
سرخ و خجل علقمه از قدم مادر است
بوسه گه فاطمه (س) دست ابوفاضل است
تیر و سنان می زند بوسه به چشمان او
دست عمود حدید بر رخ او مایل است
گفت که دستان من پیشکش کوچکی است
جان به فدای حسین (ع) تحفه ناقابل است
شاعر: عباس احمدی
نظرات