کعبه با یاد غمت جامه ماتم دارد
کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
هر کجا مُلک خدا هست، حسینیه ی توست
هر که را مینگرم، شور محرّم دارد
نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورهی سال
کعبه به یاد غمت، جامهی ماتم دارد
روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
اشک، ارثی است که ذریّهی آدم دارد
نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت هم چو خدا، در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین!
جای در چشم رسولان مکرّم دارد
جگرم زخمی آن کشته که زخمِ بدنش
هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد
میکند که آتش دریای غضب را خاموش
هرکه در دیدهی خود، یک نم از این یم دارد
روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت
هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
هر کجا مُلک خدا هست، حسینیه ی توست
هر که را مینگرم، شور محرّم دارد
نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورهی سال
کعبه به یاد غمت، جامهی ماتم دارد
روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
اشک، ارثی است که ذریّهی آدم دارد
نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت هم چو خدا، در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین!
جای در چشم رسولان مکرّم دارد
جگرم زخمی آن کشته که زخمِ بدنش
هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد
میکند که آتش دریای غضب را خاموش
هرکه در دیدهی خود، یک نم از این یم دارد
روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت
هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد
نظرات