دل خوش برایم نمانده، نه در کوچه و نه به خانه
به تنهایی و غربت خویش، دل من اگر خو بگیرد
ولی تاب این غم ندارم، که زهرا ز من رو بگیرد
از این غم امانم بریده، از این غصه پشتم شکسته
که سرو جوانم بخواند، نماز شبش را نشسته
علی دل خوش است، به لخند تو، مگیر از من این دل خوشی را
به جان حسین، به جان حسن، مگو که بریدی دل از ما
تاب و توان مرتضی، آرام جان مرتضی، یا فاطمه یا فاطمه جان
دل خوش برایم نمانده، نه در کوچه و نه به خانه
به خانه غم میخ و دیوار، به کوچه غم تازیانه
شنیده حسن در دل شب، دعای وفات از لب تو
امان از نگاه حسین و امان از دل زینب تو
نظر کن دمی به اشک حسین، به نجوای امن یجیبش
نظر کن دمی به آه حسن، به بغض و سکوت غریبش
یا من هو اسمه دوا، کم نشود از سر ما، سایه ی زهرا مادر ما
شاعر: محمد مهدی سیار
ولی تاب این غم ندارم، که زهرا ز من رو بگیرد
از این غم امانم بریده، از این غصه پشتم شکسته
که سرو جوانم بخواند، نماز شبش را نشسته
علی دل خوش است، به لخند تو، مگیر از من این دل خوشی را
به جان حسین، به جان حسن، مگو که بریدی دل از ما
تاب و توان مرتضی، آرام جان مرتضی، یا فاطمه یا فاطمه جان
دل خوش برایم نمانده، نه در کوچه و نه به خانه
به خانه غم میخ و دیوار، به کوچه غم تازیانه
شنیده حسن در دل شب، دعای وفات از لب تو
امان از نگاه حسین و امان از دل زینب تو
نظر کن دمی به اشک حسین، به نجوای امن یجیبش
نظر کن دمی به آه حسن، به بغض و سکوت غریبش
یا من هو اسمه دوا، کم نشود از سر ما، سایه ی زهرا مادر ما
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات