چی میشد که اون تیر، نصیب گلوم شه؟
چی میشد که اون تیر، نصیب گلوم شه
آخه حیفه عُمرِ، گُلِ من تموم شه
نباید میدیدم، حسینو توو اون حال
خودم دیدم از دور که میلرزه شونهش
چه سخته برا مرد، که شرمندگیشو
یه لحظه ببینن همه اهل خونهش
حسینم میاد با دل خون
نگاشو روی خیمه بسته
که داره میاد سربهزیر و دلشکسته
«لالایی علی اصغر من»
گل آسمونیم، با اون حلق صدچاک
قراره سرش رو، بزاره روی خاک
آهای گریهکنها! شاید زنده باشه
بهم باز بخنده؛ خدا رو چی دیدید؟
شاید خواسته طفلم، فقط واسهی خواب
چشاشو ببنده؛ خدا رو چی دیدید؟
سر غنچه نورسِ من
فدایِ سرت ای امامَم
مبادا که یک دم بشینه، بر دلت غم
«لالایی علی اصغر من»
شاعر: رضا یزدانی
آخه حیفه عُمرِ، گُلِ من تموم شه
نباید میدیدم، حسینو توو اون حال
خودم دیدم از دور که میلرزه شونهش
چه سخته برا مرد، که شرمندگیشو
یه لحظه ببینن همه اهل خونهش
حسینم میاد با دل خون
نگاشو روی خیمه بسته
که داره میاد سربهزیر و دلشکسته
«لالایی علی اصغر من»
گل آسمونیم، با اون حلق صدچاک
قراره سرش رو، بزاره روی خاک
آهای گریهکنها! شاید زنده باشه
بهم باز بخنده؛ خدا رو چی دیدید؟
شاید خواسته طفلم، فقط واسهی خواب
چشاشو ببنده؛ خدا رو چی دیدید؟
سر غنچه نورسِ من
فدایِ سرت ای امامَم
مبادا که یک دم بشینه، بر دلت غم
«لالایی علی اصغر من»
شاعر: رضا یزدانی
نظرات