تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
تا کی از وصلش نصیب بخت ما
محنت و درد دل و هجران بود؟
این چنین کز یار دور افتادهام
گر بگرید دیده، جای آن بود
محنت آباد دل پر درد ما
تا کی از هجران او ویران بود؟
درد ما را نیست درمان در جهان
درد ما را روی او درمان بود
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
شاعر: فخرالدین عراقی
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
تا کی از وصلش نصیب بخت ما
محنت و درد دل و هجران بود؟
این چنین کز یار دور افتادهام
گر بگرید دیده، جای آن بود
محنت آباد دل پر درد ما
تا کی از هجران او ویران بود؟
درد ما را نیست درمان در جهان
درد ما را روی او درمان بود
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
شاعر: فخرالدین عراقی
نظرات