در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
در اين كشتي درآ، پا در ركاب ماست درياها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها
اگر اين ساحران اطوار ميريزند طوْري نيست!
عصا در دست اينك ميرسند از كوه موسي ها
به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
كسي چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بيايد هر كه از فرهاد، شيرين عقل تر باشد
نيايد هيچ كس جز ما و مجنون ها و ليلاها
همين از سر گذشتن سرگذشت ماست انگاري
همين سرها... همين سرهاي سرگردان صحراها
شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را
كه همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
خوشا سربند یازهرا که پیشانی نوشت ماست
خوشا "الله اکبر" ها خوشا "انا فتحنا" ها
شاعر: محمدمهدی سیار
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها
اگر اين ساحران اطوار ميريزند طوْري نيست!
عصا در دست اينك ميرسند از كوه موسي ها
به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
كسي چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بيايد هر كه از فرهاد، شيرين عقل تر باشد
نيايد هيچ كس جز ما و مجنون ها و ليلاها
همين از سر گذشتن سرگذشت ماست انگاري
همين سرها... همين سرهاي سرگردان صحراها
شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را
كه همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
خوشا سربند یازهرا که پیشانی نوشت ماست
خوشا "الله اکبر" ها خوشا "انا فتحنا" ها
شاعر: محمدمهدی سیار
نظرات