کل شباب الشیعه مذبوح
به یاد شهدای مظلوم حجاز
لا يُوصفُ المُصَابُ بالوصفِ
اين مصيبت با وصف كردن قابل وصف نيست!
لهفيْ على الحجازِ والهفي
براي حجاز آه حسرت مي كشم
دماءُ آلِ البيتِ في نَزفِ
چراکه خون اهل بيت ميريزد
شيعتُهم في قَبضةِ السيفِ
و شيعيان آنان در چنگ شمشير گرفتار هستند
رَحلُوا دونَ وداعِ، قُتلوا دونَ دِفاعِ
بدون خداحافظي رفتند، بدون اينكه فرصت دفاع داشته باشند كشته شدند
دمهمْ و اللهِ باقٍ، هادماً أعتى القلاعِ
ولي به خدا خونشان باقی ميماند تا قوي ترين قلعه هاي دشمن را نابود بكند
او بقيع الغرقد اينوح، گلب فاطم كله اجروح
بقيع غرقد مي نالد، و دل فاطمه زهرا پر از جراحت است
لاجل نهج الغاضريه، كل شباب الشيعه مذبوح
براي راه كربلا، جوانان شيعه ذبح ميشوند
فاطمه الزهره حزينه
فاطمه زهرا غمگين است
شاعر: احمد حسن الحجیری از بحرین
نظرات