نهان شد زیر خاکستر سر شاه شهید
شه لب تشنگان میگفت زیر تیغ قاتل ها
«ألا یا أیها الساقی أدر کأساً و ناولها»
به غیر از اشه مظلومان نبینی عاشقی صادق
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها»
سر شهزاده اکبر چون ز شمشیر ستم بشکافت
«ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاده در دل ها»
بگو آماده شد زینب که بعد از ظهر عاشورا
«جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها»
نهان شد زیر خاکستر سر شاه شهید اما
«نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها»
چو شب شد، غرق وحشت در بیابان کودکان گفتند:
«کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها»
شاعر: زنده یاد حسامی محولاتی
«ألا یا أیها الساقی أدر کأساً و ناولها»
به غیر از اشه مظلومان نبینی عاشقی صادق
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها»
سر شهزاده اکبر چون ز شمشیر ستم بشکافت
«ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاده در دل ها»
بگو آماده شد زینب که بعد از ظهر عاشورا
«جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها»
نهان شد زیر خاکستر سر شاه شهید اما
«نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها»
چو شب شد، غرق وحشت در بیابان کودکان گفتند:
«کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها»
شاعر: زنده یاد حسامی محولاتی
نظرات