منم که گوشه میخانه خانقاه من است
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ و صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیهگاه من است
غرض ز مسجد و میخانهام وصال تو بود
جز این خیال ندارم، خدا گواه من است
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نه
رمیدن از سر کویت نه رسم و راه من است
گناه اگرچه نبود اختیار تو حافظ
تو در طریق ادب کوش و گو گناه من است
شاعر: حافظ
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ و صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیهگاه من است
غرض ز مسجد و میخانهام وصال تو بود
جز این خیال ندارم، خدا گواه من است
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نه
رمیدن از سر کویت نه رسم و راه من است
گناه اگرچه نبود اختیار تو حافظ
تو در طریق ادب کوش و گو گناه من است
شاعر: حافظ
نظرات