ممنوعه! ممنوعه! تو رو خدا آروم ببارید
سپردهام به آسمون، که سایهبونِ این حرم شه
سپرده ام به ماهِ شب، نزاره اینجا غرق غم شه
زائرها! زائرها! خوش اومدید به این بیابون
شرمنده! شرمنده! نداره این حرم یه ایوون
ممنوعه! ممنوعه! تو رو خدا آروم بِبارید
میفهمن! میفهمن! از فاطمه اسمی نیارید
گریهها مبادا بیصدا نباشه
وای اگر که بُغضی بی اجازه واشه
(ای بقیع غربت)
***
چشامو بستم و دارم بهشت عالَمو میسازم
با دست خالی شب و روز، خودم بقیعمو میسازم
میسازم اون گوشه، یه سقّاخونهی خیالی
میبینم زائرها، گرم طوافن با چه حالی
میسازم با گریه، گنبدی از طلا همینجا
میسوزم، میسوزم، به یاد کربلا همینجا
آه از این حرم که، خوابشم ندیدم
عمریه به یادش، آه غم کشیدم
(ای بقیع غربت)
***
ناله بزن توو مدینه، ای دل من بی مادریتو
آتیش بگیر! مگر که از اون درِ خونه کمتری تو؟
بوی دودِ هیزم میپیچه تو مدینه هر شب
هر کوچه هر کوچه، با داغ و غم عجینه هر شب
آرومه آرومه این شهر غم بدون زهرا
گم شد اون شبها که از مرتضی بخونه زهرا
روضه شد فراهم، سیّدا ببخشن
قد فاطمه خم، سیّدا ببخشن
(آه از این مصیبت)
شاعر: امیر رضا یزدانی
سپرده ام به ماهِ شب، نزاره اینجا غرق غم شه
زائرها! زائرها! خوش اومدید به این بیابون
شرمنده! شرمنده! نداره این حرم یه ایوون
ممنوعه! ممنوعه! تو رو خدا آروم بِبارید
میفهمن! میفهمن! از فاطمه اسمی نیارید
گریهها مبادا بیصدا نباشه
وای اگر که بُغضی بی اجازه واشه
(ای بقیع غربت)
***
چشامو بستم و دارم بهشت عالَمو میسازم
با دست خالی شب و روز، خودم بقیعمو میسازم
میسازم اون گوشه، یه سقّاخونهی خیالی
میبینم زائرها، گرم طوافن با چه حالی
میسازم با گریه، گنبدی از طلا همینجا
میسوزم، میسوزم، به یاد کربلا همینجا
آه از این حرم که، خوابشم ندیدم
عمریه به یادش، آه غم کشیدم
(ای بقیع غربت)
***
ناله بزن توو مدینه، ای دل من بی مادریتو
آتیش بگیر! مگر که از اون درِ خونه کمتری تو؟
بوی دودِ هیزم میپیچه تو مدینه هر شب
هر کوچه هر کوچه، با داغ و غم عجینه هر شب
آرومه آرومه این شهر غم بدون زهرا
گم شد اون شبها که از مرتضی بخونه زهرا
روضه شد فراهم، سیّدا ببخشن
قد فاطمه خم، سیّدا ببخشن
(آه از این مصیبت)
شاعر: امیر رضا یزدانی
نظرات