درد دل کن با حبیبت ...
شب بندگی رسیده ، شب شوق و استجابت
به خودت بیا دوباره ، که رسیده ماه رحمت
نيگا کن ببين درايِ آسمون روي تو بازه
لحظهی آبي پرواز ، موسم راز و نيازه
توي اين آسمون نور ، حالا هستي يه ستاره
درد دل کن با حبيبت ، از صميم دل دوباره
بگو اي خداي دلها ، مهربون هر دو عالم
ممنونم که بين خوبات ، دوباره تو دادي راهم
تويي که بنده نوازي ، به بديم نيگا نکردي
تک و تنها من و بينِ تاريکي رها نکردي
تا بشم يه چشمهی نور ، تا صدات کنم خدايا
دستاي منو گرفتي ، تو منو آوردي اينجا
حرف آخر من اينه ، قسمت مي دم به ارباب
غرق درياي گناهم ، جون زينب منو درياب
عنايت کن که بگيرم ، اين شبا نور خدايي
دستمو بگير تا باز هم ، من بشم کرب و بلايي
شاعر: یوسف رحیمی
به خودت بیا دوباره ، که رسیده ماه رحمت
نيگا کن ببين درايِ آسمون روي تو بازه
لحظهی آبي پرواز ، موسم راز و نيازه
توي اين آسمون نور ، حالا هستي يه ستاره
درد دل کن با حبيبت ، از صميم دل دوباره
بگو اي خداي دلها ، مهربون هر دو عالم
ممنونم که بين خوبات ، دوباره تو دادي راهم
تويي که بنده نوازي ، به بديم نيگا نکردي
تک و تنها من و بينِ تاريکي رها نکردي
تا بشم يه چشمهی نور ، تا صدات کنم خدايا
دستاي منو گرفتي ، تو منو آوردي اينجا
حرف آخر من اينه ، قسمت مي دم به ارباب
غرق درياي گناهم ، جون زينب منو درياب
عنايت کن که بگيرم ، اين شبا نور خدايي
دستمو بگير تا باز هم ، من بشم کرب و بلايي
شاعر: یوسف رحیمی
نظرات