تمام روزه هایم روضه دار است...
هزاران بار استغفار کردم
دوباره جرم خود تکرار کردم
من آن کاهم که روی شانهی خویش
هزاران کوه عصیان بار کردم
زبانم گفت من عبد تو هستم
ولی با فعل خود انکار کردم
تمام عمر گویی خواب بودم
هوای نفس را بیدار کردم
در جنت به روی خویش بستم
ره دوزخ به خود هموار کردم
مرا در اوج عزت آفریدی
ولی افسوس! خود را خوار کردم
به جای دوست با دشمن نشستم
برای غیر، ترک یار کردم
کجا کردم فرار از چنگ شیطان؟
کجا با نفس دون پیکار کردم؟
خدایا! عفو کن اکنون که من خود
به جرم خویشتن اقرار کردم
منم عبدت که بستم با تو پیمان
شکستم، باز استغفار کردم
به سوی کربلا با حسرت و اشک
سلامی دادم و تکرار کردم
تمام روزه هایم روضه دار است
به کامی خشک چون افطار کردم
اگر کشتند چرا آبت ندادند
تو را زان در نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صدچاکت نکردند
شاعر: غلامرضا سازگار
دوباره جرم خود تکرار کردم
من آن کاهم که روی شانهی خویش
هزاران کوه عصیان بار کردم
زبانم گفت من عبد تو هستم
ولی با فعل خود انکار کردم
تمام عمر گویی خواب بودم
هوای نفس را بیدار کردم
در جنت به روی خویش بستم
ره دوزخ به خود هموار کردم
مرا در اوج عزت آفریدی
ولی افسوس! خود را خوار کردم
به جای دوست با دشمن نشستم
برای غیر، ترک یار کردم
کجا کردم فرار از چنگ شیطان؟
کجا با نفس دون پیکار کردم؟
خدایا! عفو کن اکنون که من خود
به جرم خویشتن اقرار کردم
منم عبدت که بستم با تو پیمان
شکستم، باز استغفار کردم
به سوی کربلا با حسرت و اشک
سلامی دادم و تکرار کردم
تمام روزه هایم روضه دار است
به کامی خشک چون افطار کردم
اگر کشتند چرا آبت ندادند
تو را زان در نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صدچاکت نکردند
شاعر: غلامرضا سازگار
نظرات